مجموعه کامل شرح دعای بیست و پنجم صحیفه سجادیه دعای برای اولاد و اصول تربیتی فرزند _ بخش۴۶ الی ۶۰

انتشار در روزنامه عصر ایرانیان
کد خبر: 15294

 شرح دعای بیست و پنجم صحیفه سجادیه دعای برای اولاد و اصول تربیتی فرزند از حجه الاسلام والمسلمین موسوی مطلق

 

 

46-

 

انتشار در روزنامه عصر ایرانیان

پنجشنبه 18 فروردین 1401 شماره 3522

 

بسم الله الرحمن الرحیم

اللَّهُمَّ فَاقْهَرْ سُلْطَانَهُ عَنَّا بِسُلْطَانِكَ حَتَّى تَحْبِسَهُ عَنَّا بِكَثْرَةِ الدُّعَاءِ لَكَ فَنُصْبِحَ مِنْ كَيْدِهِ فِي الْمَعْصُومِينَ بِكَ .

(خدایا! سلطه‌ شیطان را نسبت به ما با سلطنتت مغلوب کن تا به سبب کثرت دعایمان به پیشگاهت، او را از ما باز داری؛ پس به وسیلۀ تو، از نیرنگش در زمرۀ حفظ‌شدگان از شرّ او قرار گیریم

در این فراز از این دعای نورانی اشاره به چند نکته مهم دارد که عبارتند از:

۱.شیطان در مقابل خدا سلطنت برای خود ایجاد کرده؛

۲.شیطان بر عده ای سلطه دارد؛ البته سلطه شیطان مجازی است و مستقیم علی القاعده نیست بلکه با برنامه های او از جمله این سلطه مجازی که بدون اصالت است ایجاد می شود ؛ در قران کافران ،مشرکان و منافقان از جمله ی گروه‌های برشمرده شده که ابلیس بر آنان سلطه و استیلا یافته است.

۳.سلطه شیطان از دوران کودکی آغاز می شود؛

۴.عده ای هستند که شیطان بر آنان سلطه ندارد؛ از جمله :

« إِنَّ عِبادی لَیْسَ لَکَ عَلَیْهِمْ سُلْطانٌ إِلاَّ مَنِ اتَّبَعَکَ مِنَ الْغاوین؛ همانا تو را بر بندگان من تسلّطی نیست؛ مگر گمراهانى که از تو پیروى مى کنند»، ( سوره حجر، آیه۴۲).

« إِنَّهُ لَیْسَ لَهُ سُلْطانٌ عَلَى الَّذینَ آمَنُوا وَ عَلى رَبِّهِمْ یَتَوَکَّلُونَ؛ همانا چنین است که او (شیطان)، بر کسانى که ایمان دارند و به پروردگارشان توکّل مى کنند، تسلّطى ندارد»، ( سوره نحل، آیه۹۹).

« إِنَّما سُلْطانُهُ عَلَى الَّذینَ یَتَوَلَّوْنَهُ وَ الَّذینَ هُمْ بِهِ مُشْرِکُون ؛ تسلّط او (شیطان) فقط و فقط بر کسانى است که او را به سرپرستى خود برگزیده اند، و بر آنها که نسبت به او (خدا) شرک مى ورزند»، ( سوره نحل، آیه۱۰۰).

۵.راه در امان بردن از سلطه شیطان قبول سلطنت خدا و دعا نمودن و در قرآن ایمان و‌توکل به خدا را به عنوان راهکار بیان نموده است؛

۶.وجود شیطان شر است و باید به خدا پناه برد؛

۷.یک علامت اینکه بدانیم در سلطه شیطان هستیم یا نه باید ببینینین  شرور هستیم یا نه و مردم از شر ما در امان هستند یا نه؟؛

۸.حفظ شدن از شر شیطان مرتبه ای از معصومین است.

 

47-

 

انتشار در روزنامه عصر ایرانیان

شنبه 20 فروردین 1401 شماره 3523

 

بسم الله الرحمن الرحیم

اللَّهُمَّ أَعْطِنِي كُلَّ سُؤْلِي …خدایا! همۀ خواسته‌هایم را عطا کن .

همت بلند در دعا ارزش است و‌نشئات گرفته از روح توحیدی است چرا که همن دعا از خداست و هم اجابت از اوست داستان همت پیرزن بنی اسرائیل قابل تامل است.

دميري در حيوة الحيوان مي نويسد: روزي حضرت رسول صلي الله عليه و آله در مسافرت به شخصي برخورد و ميهمان او شد. آن شخص پذيرايي شاياني از حضرت كرد. هنگام حركت، آن جناب فرمود: «چنانچه خواسته اي از ما داشته باشي از خداوند درخواست مي كنيم تو را به آرزويت برساند.» عرض كرد: از خداوند بخواهيد به من شتري بدهد كه اسباب و لوازم زندگي ام را بر آن حمل كنم و چند گوسفند بدهد كه از شير آنها استفاده كنم. پيامبر آنچه مرد خواست برايش از خدا تقاضا كرد، آن گاه رو به اصحاب كرد و فرمود: «اي كاش همت اين مرد نيز مانند عجوزه بني اسرائيل بلند بود و از ما مي خواست كه خير دنيا و آخرت را برايش بخواهيم».

اصحاب عرض كردند: داستان پيرزن بني اسرائيل چگونه بود؟ آن جناب فرمود:« هنگامي كه حضرت موسي خواست با بني اسرائيل از مصر به شام برود، راه را گم كردند. هر طرف راه را جست وجو كردند، اثري نيافتند».

حضرت موسي ترسيد مانند سابق سرگردان شوند، پس اصحاب خود را جمع كرد و پرسيد: آيا شما به مردم مصر وعده اي داده ايد كه با رفتن از اين شهر خلف وعده شود؟ در پاسخ گفتند: بلي، از پدران خود شنيده ايم كه حضرت يوسف در هنگام مرگ، از مصريان تقاضا كرد هر وقت خواستند به شام بروند، جنازه او را همراه خود ببرند و در كنار قبر پدرش، يعقوب به خاك سپارند. اجداد ما هم پذيرفته اند. حضرت موسي فرمود: به مصر برگرديد تا به وعده خود وفا كنيد؛ وگرنه هرگز از اين سرگرداني نجات نخواهيد يافت. پس به مصر بازگشتند.

حضرت موسي از هركس محل قبر يوسف را جويا شد، اظهار بي اطلاعي مي كرد. به آن جناب خبر دادند كه عجوزه اي ادعا دارد كه مي داند قبر يوسف در كجاست. حضرت دستور داد او را احضار كنند. فرستاده موسي نزد پيرزن آمد و او را نزد موسي فرا خواند. زن گفت: به حضرت موسي عرض كنيد اگر به علم من احتياج پيدا كرده، او بايد نزد من بيايد؛ زيرا ارزش دانش چنين اقتضايي دارد. چون پيغام پيرزن را به موسي رساندند، تصديق كرد و از همت عالي و نظر بلند او در شگفت ماند. موسي نزد آن زن آمد و محل قبر يوسف را پرسيد. عجوزه گفت: يا موسي! علم، قيمت دارد. من سال هاست اين مطلب را در سينه خود پنهان كرده ام. در صورتي براي شما آشكارش مي كنم كه سه حاجت مرا برآوري. حضرت فرمود: حاجت هاي خود را بگو.

پيرزن گفت: اول آنكه جوان شوم؛ دوم به ازدواج شما درآيم؛ سوم در آخرت هم، افتخار همسري شما را داشته باشم.

حضرت موسي از بلندهمتي اين زن، كه با خواسته خود، سعادت دنيا و آخرت را جمع كرد متعجب شد و از خداوند درخواست كرد كه هر سه حاجت وي را برآورده سازد. پس چنين شد.

در اين هنگام، زن گفت: وقتي يوسف از دنيا رفت، مصريان درباره محل دفن او اختلاف پيدا كردند و هر طايفه مي خواست قبر آن جناب در محله ايشان باشد. نزديك بود اختلاف به جنگ انجامد. براي رفع اختلاف، قرار شد بدن حضرت يوسف را در تابوتي بلوري بگذارند و روزنه هاي آن را ببندند. سپس تابوت را داخل نهري كه وارد مصر مي شود دفن كنند، تا آب شهر مصر از روي قبر يوسف بگذرد و در محله ها گردش كند و همه از فيض قبر او بهره مند شوند.

زن، محل قبر را به حضرت موسي نشان داد. موسي تابوت را بيرون آورد و آن را در شش فرسخي بيت المقدس، در محلي كه معروف به خليل القدس است، روبه روي قبر يعقوب و در كنار قبر حضرت ابراهيم عليه السلام دفن كرد.

 

48-

 

انتشار در روزنامه عصر ایرانیان

یکشنبه 21 فروردین 1401 شماره 3524

 

بسم الله الرحمن الرحیم

اللَّهُمَّ أَعْطِنِي كُلَّ سُؤْلِي …

خدایا! همۀ خواسته‌هایم را عطا کن

چون طرف حساب خداست پس در دعا باید همت بلند داشت چنانچه در سایر ادعیه هم این همت بلند در ادعیه به چشم می خورد فی المثل در دعای ماه رمضان که نقل شده:

شیخ کفعمی در «مصباح» و «بلدالامین» و شیخ شهید در مجموعه‌ی خود از حضرت رسول(صلی‌الله‌علیه‌وآله) نقل کرده‌اند که آن حضرت فرمود: هرکه این دعا را در ماه رمضان، پس از هر نماز واجب بخواند، حق‌تعالی گناهان او را تا روز قیامت بیامرزد؛

اللّٰهُمَّ أَدْخِلْ عَلَىٰ أَهْلِ الْقُبُورِ السُّرُورَ، اللّٰهُمَّ أَغْنِ كُلَّ فَقِيرٍ؛…در این دعای عظیم الشان برای همه اهل قبور طلب مغفرت می شود؛برای همه فقرا ؛همه گرسنگان؛همه بی لباس ها؛همه قرض دارها؛همه غم دارها؛همه  غریبان؛همه اسیران؛همه بیماران ؛هر کدام مناسب با نیازشان دعا می شود و هیچ استثنا و قیدی ندارد؛ متخلق شدن به اخلاق الهی یعنی لطف ‌ومحبت به همگان باشد.

این همت بلند در دعا وعمل نشئات گرفته از توحید محض و خدا را قدر قدرت دانستن است إِنَّكَ عَلَىٰ كُلِّ شَىْءٍ قَدِيرٌ؛ همانا تو بر هر کاری توانایی.

کسی که خدا را قبول دارد و از او درخواست می کند لابد می داند حاجت غیر عقلی و غیر شرعی که خواست خدا نیست را هیچگاه طلب نمیکند ولکن هر حاجت مشروعی ولو به ظاهر ممکن نباشد را از خداوند مسئلت می دارد و‌می داند نه کثرت حاجات ‌ونه بزرگی حاجات برای خداوند سهل و آسان است.

 

49-

 

انتشار در روزنامه عصر ایرانیان

دوشنبه 22 فروردین 1401 شماره 3525

 

بسم الله الرحمن الرحیم

وَ اقْضِ لِي حَوَائِجِي …

و همۀ حاجاتم را برآور .

مرحوم‌ ملا حبیب الله شریف کاشانی در ذیل نام قاضی الحاجات مرقوم فرموده اند:

از مادّه «قضاء» در اصل به معنی «جداساختن چیزی» است یا با عمل یا با سخن و بعضی گفته اند در اصل پایان دادن چیزی است. این صفت نسبت به خداوند تبارک و تعالی در سه وجه اطلاق شده است:

 

1-امر و فرمان: اسرا/24)

 

2- خبر و اعلان: (اسرا/4)

 

3- قضاء به معنی «حکم و داوری» است.[طه/72].

 

4- اتمام خلق و پایان دادن: (فصلت/11)

 

5- قضاء به معنی (یوسف/41]

 

مرحوم علامه ی مجلسی در جلد پنج بحارالانوار ده وجه برای قضا نقل می کند که بعضی از آنها به غیر خداوند نیز اطلاق می گردد ولی در میان تمام معانی بیشتر الزام و حکم قطعی منظور است. البته اگر کسی سؤال کند آیا حکم قطعی و الزامی پروردگار قابل تغییر است یا خیر جواب مثبت است زیرا بلا و حوادث ناگوار را می توان توسط دعا و صدقه و صله ی رحم و امثال آن برطرف کرد که در این صورت نیز انسان مشمول قضای الهی می شود.

 

«قضاء» به معنی «مرگ» نیز در قرآن کریم تعبیر شده است: «موسی ضربه ای بر او زد و او جان داد»[قصص/15].

 

از "رسول خدا"(ص) سؤال شد با وجود این که هر حادثه ای در جهان به تقدیر الهی و قضای حتمی اوست دعا چه اثری می تواند داشته باشد؟ پاسخ فرمودند دعا نیز از قضا و قدر است. «بحار، ج5، ص 78».

 

همچنین خداوند تبارک و تعالی اوّل قاضی و قضاوت کننده است و این در روز قیامت بر همگان مشهود و واضح می گردد. «قاضی» اسم فاعل از «قضا» در یکی از مصادیق و مفاهیم خود وقتی با «حاجات» ترکیب می شود؛ به معنای برآورنده ی حاجات و مقاصد «عباد» معنا می شود و چه کسی از خداوند شایسته تر در برآوردن حاجات؟

 

50-

 

انتشار در روزنامه عصر ایرانیان

سه شنبه 23 فروردین 1401 شماره 3526

 

بسم الله الرحمن الرحیم

 

وَ اقْضِ لِي حَوَائِجِي ، وَ لَا تَمْنَعْنِي الْإِجَابَةَ وَ قَدْ ضَمِنْتَهَا لِي …،

پروردگارا و همۀ حاجاتم را برآور و از اجابت دعا که اجابتش را برایم ضمانت کرده‌ای محرومم مکن.

برخی از آیاتی که خداوند اجابت دعا را ضمانت کرده است تقدیم می شود:

وَقَالَ رَبُّكُمُ ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ/غافر/۶۰

خدای شما فرمود که مرا با (خلوص دل) بخوانید تا دعای شما مستجاب کنم.

وَإِذَا سَأَلَكَ عِبَادِي عَنِّي فَإِنِّي قَرِيبٌ ۖ أُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ ۖ فَلْيَسْتَجِيبُوا لِي وَلْيُؤْمِنُوا بِي لَعَلَّهُمْ يَرْشُدُونَ/بقره/۱۸۶

هنگامی که بندگانم از تو درباره من بپرسند، [بگو:] یقیناً من نزدیکم، دعای دعا کننده را زمانی که مرا بخواند اجابت می کنم؛ پس باید دعوتم را بپذیرند و به من ایمان آورند، تا [به حقّ و حقیقت] راه یابند [و به مقصد اعلی برسند].

أَمَّنْ يُجِيبُ الْمُضْطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَيَكْشِفُ السُّوءَ/نمل/۶۲

آیا آن شریکان انتخابی شما بهترند] یا آنکه وقتی درمانده ای او را بخواند اجابت می کند و آسیب و گرفتاریش را دفع می نماید،

اجابت دعا امری قطعی است اگر همان نشود خداوند طور دیگر جبران می کند و باید دانست در واقع به مصلحت ما نبوده چرا که خداوند بصیر به عباد است ؛امیرالمومنین سلام الله علیه مى فرمايد:

إِنَّ كَرَمَ اللَّهِ سُبْحانَهُ لايَنْقُضُ حِكْمَتَهُ فَلِذلِكَ لايَقَعُ الْإِجابَةُ فى كُلِّ دَعْوَةٍ.

همانا كرم خداى سبحان، حكمت او را باطل نمى كند پس هر دعايى مستجاب نمى شود، يعنى مصلحت و حكمت او هماهنگ است.

(غرر الحكم: 193، حديث 3764.)

 

51-

 

انتشار در روزنامه عصر ایرانیان

چهارشنبه 24 فروردین 1401 شماره 3527

 

بسم الله الرحمن الرحیم

وَ لَا تَحْجُبْ دُعَائِي عَنْكَ وَ قَدْ أَمَرْتَنِي بِهِ …

بارالها دعایم را از درگاهت که مرا به آن دستور داده‌ای پوشیده مدار

قدر مسلم آنچه که باعث می شود دعای ما پوشیده شود و بین ما ‌خدا حجاب ایجاد کند و باعث حبس دعا بشود همان گناه و معصیت است، گناه اصلی ترین عامل برای دوری ما و خداست، گرچه خداوند دعای گنهکار را هم در چند شرایط مستجاب می کند ولی بهتر است این حجاب ها را با کمک خواستن از خدا کنار بزنیم دو شرط از شرایط استجابت دعای گناهکاران عبارت است از:

یک گناه عمدی و به نیت مبارزه و مخالفت خدا نباشد بلکه از سر غفلت و جهل باشد؛

دوم در مقام اضطرار باشد که آنگاه فرق ندارد هر کس دعا کند بی درنگ مستجاب می شود .

این نکته هم قابل تامل است متاسفانه اضطرار در حاجات و نیاز های دنیویه و ظاهری زودتر رخ می دهد.

 

52-

 

انتشار در روزنامه عصر ایرانیان

پنجشنبه 25 فروردین 1401 شماره 3528

 

بسم الله الرحمن الرحیم

 وَ امْنُنْ عَلَيَّ بِكُلِّ مَا يُصْلِحُنِي فِي دُنْيَايَ وَ آخِرَتِي مَا ذَكَرْتُ مِنْهُ وَ مَا نَسِيتُ ، أَوْ أَظْهَرْتُ أَوْ أَخْفَيْتُ أَوْ أَعْلَنْتُ أَوْ أَسْرَرْتُ .

 

بارالهاهر آنچه در دنیا و آخرتم سبب سر و سامان گرفتنم شود به من عطا کن، آنچه را که از آن یاد کردم و آنچه فراموشم شد، اظهار کردم یا پوشیده داشتم، آشکار نمودم یا پنهان کردم.

یک سری امور حال ما را دگرگون میکند در ما تحول ایجاد میکند حال ما را اصلاح می کند،ممکن است بعضی از این امور را به خاطر داشته باشیم و یا تجربه کرده باشیم مانند عبادت،انفاق،خوش اخلاقی،خدمت به والدین ،محبت و…و یا ممکن است فراموش کرده باشیم مانند عیب پوشی که گاه فراموش میکنیم خیلی از الطاف خدا که از استین ستاریت خدا بیرون امده محصول همین کار خوب است،پیر روشن ضمیر مرحوم سیدجلال هراتی می گفت:اساسا یکی از مشکلات ما این است که گذشته خودمان را فراموش می کنیم.

این حال خوب یا بد ممکن است در اثر کارهای خوب و بدی است که در خلوت یا جلوت انجام داده باشیم.

در این فراز به عنوان پذیرش منت از خدا این مطلب مهم را خواستاریم .

 

53-

 

انتشار در روزنامه عصر ایرانیان

شنبه 27 فروردین 1401 شماره 3529

 

بسم الله الرحمن الرحیم

وَ اجْعَلْنِي فِي جَمِيعِ ذَلِكَ مِنَ الْمُصْلِحِينَ بِسُؤَالِي إِيَّاكَ

و در همۀ این امور به سبب درخواستی که از تو دارم، مرا از اصلاح‌کنندگان قرار ده؛

اصلاح طلبی هم درخواست منافقین است برای گریز از حق و ادعای اصلاح جامعه دارند بدون اصلاح خویش ،و هم در خواست اهل ایمان است برای رسیدن به خدا و زدودن موانع و‌حجاب ها و فرق این طلب اصلاح با منافقان این است که مومنان اصلاح را اولا از خدا طلب می کنند ثانیا از خود آغاز می کنند.

این طلب اصلاح در این دعای شریف از لسان امام معصوم علیه السلام برای حال خود ماست یعنی بواسطه درخواست از خداوند طالب تغییر حال هستیم .

ما تا خودمان دل برای خود نسوزانیم یعنی اقدام عملی انجام ندهیم و برای خود دعا نکنیم حال ما به سمت احسن حال تغییر و اصلاح نمیکند،معروف است که یک کسی به سیدالعلماء الربانیین مرحوم ایت الله قاضی التماس دعا گفت بلافاصله مرحوم قاضی فرمودند خودت هم برای خودت دعا کن چون دلسوز تر از خود ما به خودمان در بین مردم کسی نیست.

دعا قدرت تغییر و تبدیل حال بلکه احسن حال را دارد.

 

54-

 

انتشار در روزنامه عصر ایرانیان

یکشنبه 28 فروردین 1401 شماره 3530

 

بسم الله الرحمن الرحیم

وَ اجْعَلْنِي فِي جَمِيعِ ذَلِكَ مِنَ الْمُصْلِحِينَ بِسُؤَالِي إِيَّاكَ ، الْمُنْجِحِينَ بِالطَّلَبِ إِلَيْكَ غَيْرِ الْمَمْنُوعِينَ بِالتَّوَكُّلِ عَلَيْكَ .

 و در همۀ این امور به سبب درخواستی که از تو دارم، مرا از اصلاح‌کنندگان قرار ده؛ آنان که به درخواستشان از تو، در شمار کامیابان شدند و با توکّل بر تو محروم از لطفت نشدن.

رسیدن با عافیت به مقصود و مطلوب را نجح می گویند دعا قطعا انسان را به مقصود،مطلوب و‌محبوب که همان قرب،رضوان و خود خداست می رساند و باعث رستگاری و عاقبت بخیری دعا کننده می شود به همین جهت است که اولیاء الله و بزرگان بسیار اهل دعا هستند در نتیجه یک شرط رفاقت اهل معنا دعاست به تعبیر ایت الله العظمی بهجت که می فرمودند :ما با کسی که اهل دعا نباشد رفاقت نمی کنیم.

و همچنین توکل به خدای متعال سبب جلب لطف پروردگار می گردد، اهل توکل ممنوعیت ندارند و به هر جا خواهند رسید چرا که حقیقت توکل انقطاع از ماسوی الله است؛توکل یعنی او را دیدن و غیر را ندیدن است؛سالک متوکل یک موحد تمام عیارست

تو با خدای خود انداز کار و دل خوش دار

که رحم اگر نکند مدعی خدا بکند

(دیوان حافظ)

وَ مَنْ یتَوَكَّلْ عَلَی اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بالِغُ أَمْرِه» (طلاق/۳.)؛

 

«هرکس بر خدا توکل کند، او برای وی بس است. خدا فرمانش را به انجام رساننده است»

تَوَكَّلْ عَلَی اللَّهِ وَ كَفی‌ بِاللَّهِ وَكیلاً» (احزاب/۳ و ۴۸)؛

 

55-

 

انتشار در روزنامه عصر ایرانیان

دوشنبه 29 فروردین 1401 شماره 3531

 

بسم الله الرحمن الرحیم

الْمُعَوَّدِینَ بِالتَّعَوُّذِ بِک، الرَّابِحِینَ فِی التِّجَارَةِ عَلَیک…

از آن گروه که به پناه‌آوردن به تو خو کرده، و از سوداگری با تو سود سرشار بردند…

در این قسمت چند نکنه لطیف بیان شده است؛ یکم :پناه آوردن به خدا و اینکه ما در شمار پناه داده شدگان قرار بگیریم .

دوم :عادت کردن به این که فقط از خدا درخواست کنیم و از غیر او چیزی نخواهیم و فقط به پناه او باشیم ؛

سوم: پرسود ترین تجارت تجارت با خداست بلکه سود واقعی در تجارت با خداست بقیه سودها مجازی و اشتراک لفظی است.

سوره مبارکه  صف آیات شریفه ۱۰الی ۱۲امده است:

ای اهل ایمان! آیا شما را به تجارتی راهنمایی کنم که شما را از عذابی دردناک نجات می دهد؟

به خدا و پیامبرش ایمان آورید، و با اموال و جان هایتان در راه خدا جهاد کنید؛ این [ایمان و جهاد] اگر [به منافع فراگیر و همیشگی آن] معرفت و آگاهی داشتید، برای شما [از هر چیزی] بهتر است؛

تا گناهتان را بیامرزد، و شما را در بهشت هایی که از زیرِ [درختانِ] آن نهرها جاری است و خانه های پاکیزه در بهشت های جاویدان، درآورد؛ این است کامیابی بزرگ.

در تفسیر کنزالدقائق این روایت شریف در ذیل ایه کریمه امده است که امیرالمومنین فرمودند:أنا التجارة المربحة المنجیة من العذاب الالیم التی دل الله علیها فی کتابه فقال هَلْ أَدُلُّکمْ عَلی تِجارَةٍ...من همان تجارت پرسودی هستم که باعث نجات از عذاب الیم است همان که خداوند در قرآن به آن اشاره کرده است.

 

56-

 

انتشار در روزنامه عصر ایرانیان

سه شنبه 30 فروردین 1401 شماره 3532

 

بسم الله الرحمن الرحیم

الْمُجَارِینَ بِعِزِّک،…

آنان که در پناه عزتت نشستند قرار بده.

موضوع عزت خداوند در قرآن عبارت است از:

یکم: عزت بالاصاله از ان خداست؛  سپس رسول خدا و بعد برای مومنان است ؛ان العزة لله جمیعا هو السمیع العلیم(یونس/۶۵)؛ولله العزة ولرسوله وللمؤمنین ولکن المنافقین لایعلمون؛(منافقون/۶۳)

دوم: طلب عزت امکان دارد و راه ان درک این نکته است که بدانیم عزت متعلق به خداست؛ و همچنین ترک معصیت خداست ؛من کان یرید العزة فلله العزة جمیعا؛(فاطر/۱۰) از حضرت صادق علیه السلام و با اندک تفاوتی از سایر امامان علیهم السلام نقل شده که فرمودند:من اراد عزا بلا عشیره، و غنی بلا مال و هیبه بلا سلطان فلینقل من ذل معصیه الله الی عز طاعته؛ [۸]  هرکه می‌خواهد بدون ایل و تبار عزتمند باشد و بدون مال و ثروت بی نیاز باشد و بدون قدرتی هیبت و شکوه داشته باشد، باید از خودداری معصیت خدا به عزت طاعت او درآید».(کافی،ج۸،ص ۲۳۴) موارد دیگر برای راهیابی به عزت در روایات آماده است از جمله بی نیازی از مردم و ترک ازار مردم.

سوم: عزت حقیقی ممدوح از ان خدا و عزت کاذب ومذموم از ان منافقان است؛بل الذین کفروا فی عزه وشقاق(ص/۲)

و در پایان به این ایه باید توجه کرد:

قُلِ اللّهُمَّ مالِكَ الْمُلْكِ تُو?تِى الْمُلْكَ مَن تَشاءُ وَ تَنزِ عُ الْمُلْكَ مِمَّن تَشاءُ وَ تُعِزُّ مَن تَشاءُ وَ تُذِلُّ مَن تَشاءُ بِيَدِكَ الْخَيْرُ إِنَّكَ عَلى كُلِّ شَىْ ءٍ قَديرٌ؛ حديث

بگو: بار الها! اى مالك حكومت ها! به هر كس بخواهى، حكومت مى بخشى و از هر كس بخواهى حكومت را مى گيرى؛ هر كس را بخواهى عزّت مى دهى و هر كس را بخواهى ذليل مى كنى، خوبى ها به دست توست؛ تو بر هر كارى توانايى(ال عمران/۲۶)

 

57-

 

انتشار در روزنامه عصر ایرانیان

چهارشنبه 31 فروردین 1401 شماره 3533

 

بسم الله الرحمن الرحیم

الْمُوَسَّعِ عَلَیهِمُ الرِّزْقُ الْحَلَالُ مِنْ فَضْلِک، الْوَاسِعِ بِجُودِک وَ کرَمِک،

از جمله موارد دیگر که حضرت سیدالساجدین امام علی بن الحسین علیه السلام از خداوند قادر رزاق خواسته است همین است که :پروردگارا مرا از آنان قرار ده که به جود و کرمت از فضل واسع تو روزی حلال وسیع یافتند،

پیرامون رزق توجه به چند نکته بسیار اهمیت دارد:رزاق خداست؛رزق هر کس معلوم و بر عهده خداست؛ رزق سهل مطلوب است ؛ممکن است رزق بعضی در دست بهض دیگر باشد؛همچنان که عواملی برای زیاد شدن رزق و روزی مانند نماز اول وقت؛انفاق ؛نماز شب ؛خوش اخلاقی وصله رحم سفارش شده است عواملی هم برای از دست رفتن یا بی برکت شدن رزق قرار داردمانند:دروغگویی؛قسم دروغ خوردن؛عاق والدین؛حق الناس به گردن داشتن؛اظهار فقر .رزق باید حلال و طیب باشد؛رزق فقط امور مادی نیست؛ وسعت رزق مورد توجه در دعاهاست ؛ رزق بی حساب مخصوص متقین است . و اما وقتی جود و کرم و‌فضل در این دعا عنوان شده است  نقطه مقابل عدل است یعنی رزق ما را از فضل خودت وسیع گردان و یا یعنی اینکه رزق وسیع از فضل و کرم خدا ماندگار است و کسی فکر نکند به همت خود رزق وسیع به دست اورده گر چه این امر ممکن است ولکن ارامش ندارد.

 

 

58-

 

انتشار در روزنامه عصر ایرانیان

پنجشنبه 1 اردیبهشت 1401 شماره 3534

 

بسم الله الرحمن الرحیم

الْمُعَزِّینَ مِنَ الذُّلِّ بِک…

خدایا مرا از کسانی قرار ده که به عنایت تو از خواری به عزت رسیده اند.

ذلت یعنی خوار و زبون شدن و مقابل عزت است ؛انسان ذاتاً خوار نیست و‌خوار خلق نشده است ولکن شیطان چون به سبب نافرمانی خداوند عزیز  ذلیل شده است به دنبال ذلت  انسان است  در نتیجه شرعاًو عقلاً انسان و‌خصوصا مومن جایز نیست خود را خوار کند  و باید که از هر کاری که موجب ذلت می شود پرهیز شود. از جمله عواملی که باعث خوار شدن می گردد این است:گناه؛چشم طمع به مال دیگران داشتن؛طمع؛درخواست زیاد و بی جا از مردم؛بی سوادی و جهل؛ترس و وحشت ،دنیا خواهی ؛ دیگران را خوار شمردن ‌واز موضع بالا سخن گفتن؛تکبر ؛بیان مشکلات و مصائب زندگی به دیگران،ظلم،زیر بار حرف حق نرفتن؛ و عاق والدین و‌ناراضی بودن آنان .

یکی از معیارهای صحیح در تربیت اسلامی تربیت عزت اور و ذلت گریز است فرزندان،مردم و جامعه باید نوعی تربیت شوند که تن به خواری ندهند و‌دنبال عزت باشند، پذیرفتن ذلت شخصی و‌اجتماعی از جمله موجبات خوشحالی شیطان و ناراحتی خدای رحمان است.

 

59-

 

انتشار در روزنامه عصر ایرانیان

یکشنبه 4 اردیبهشت 1401 شماره 3535

 

بسم الله الرحمن الرحیم

وَ الْمُجَارِینَ مِنَ الظُّلْمِ بِعَدْلِک…

خدایا مرا از کسانی قرار بده که از ستم در پناه عدلت زندگی می‌کنند.

عدل الهی از اصول مذهب شیعیه است؛عادل بودن از صفات پروردگار است،و عدل مطلق در وجود انسان کامل بروز و ظهور پیدا می شود؛عدل تعریف های مختلفی در بین عالمان ومتکلمان مسلمان دارد در این دعا مقصود عدل در مقابل ظلم است

معنا و‌مفهوم این در خواست و‌نکات این فراز عبارت است از:

۱.امید پاداش برای ستمدیگان وجود دارد چون خداوند عادل است.

۲.بهترین پناه هنگام ستم خداوند است.

۳. ناامید نباید بود به جهت اینکه خداوند عادل و‌پناه دهنده است.

۴. اعتقاد به عدل یعنی اعتقاد به توحید و‌معاد.

۵. مظلومین نباید زندگی خود را از روال طبیعی خارج کنند ؛

۶.مظلوم مظلوم هست ولکن حق حیات دارد برای حیات باید مقاومت کرد.

 

60-

 

انتشار در روزنامه عصر ایرانیان

دوشنبه 5 اردیبهشت 1401 شماره 3536

 

بسم الله الرحمن الرحیم

 

وَ الْمُعَافَینَ مِنَ الْبَلَاءِ بِرَحْمَتِک،…

بارالها مرا از کسانی قرار بده که به رحمتت از بلا رهیده.

فریب به چهل مرتبه واژه بلا و مشتقات آن در قرآن مجید ذکر شده است، بلا در قرآن چند معنا  دارد از جمله :امتحان که سبب رشد و ترقی می گردد،گاهی به معنای نعمت است

و همچنین به عنوان محنت آمده است که عموما در اذهان مردم همین معنا وجود دارد.

پر واضح است که در این دعا که امام سجاد سلام الله علیه فرموده است معنای محنت و یا آزمایش مورد نظر است و اگر محنت و زحمت باشد بهترین راه بلاگردانی پناه بردن به رحمت خداست،

بلا و گرفتاری از خودماست و طبق نص صریح در قران رحمت و نعمت از خداست.

بلا مانند دام است که رها شدن از آن به منزله حیات مجدد است،منشا بلا هر چه باشد خواه گناه باشد ان گناه خواه در خلوت باشد خواه جلوت ،خواه معصیت فردی باشد خواه معصیت اجتماعی باشد،خواه گناه بواسطه استفاده نکردن از عقل ومشورت باشد؛ خواه سوء مدیریت فردی یا اجتماعی باشد،خواه بواسطه رفاقت و‌مجالست باشد؛ باید توبه کرد و از خداوند خواست که رحمتش را نازل کند تا موانع بلا و اسباب خروج از بلا مهیا گردد،در عالم هیچ چیز به اندازه رحمت خدا وسیع نیست.

افزودن دیدگاه جدید

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در وب سایت منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.