شرح زیارت امام زمان(عج) در روز جمعه توسط استاد موسوی مطلق - جلسه چهارم
بسم الله الرحمن الرحیم
زیارت امام زمان در روز جمعه را چند هفتهای است با همدیگر مرور میکنیم:
السَّلامُ عَلَیكَ یا حُجَّةَ اللّهِ فِی أَرْضِهِ،
السَّلامُ عَلَیكَ یا عَینَ اللّهِ فِی خَلْقِهِ،
السَّلامُ عَلَیكَ یا نُورَ اللّهِ الَّذِی یهْتَدِی بِهِ الْمُهْتَدُونَ، وَ یفَرَّجُ بِهِ عَنِ الْمُؤْمِنِینَ،
السَّلامُ عَلَیكَ أَیهَا الْمُهَذَّبُ الْخَائِفُ،
السَّلامُ عَلَیكَ أَیهَا الْوَلِی النَّاصِحُ،
السَّلامُ عَلَیكَ یا سَفِینَةَ النَّجَاةِ،
السَّلامُ عَلَیكَ یا عَینَ الْحَیاةِ،
السَّلامُ عَلَیكَ، صَلَّى اللّهُ عَلَیكَ وَ عَلَى آلِ بَیتِكَ الطَّیبِینَ الطَّاهِرِینَ،
این فرازهای بود که در جلسات قبل پیرامونش مطالبی محضرتان تقدیم شد.
سلام امروز
السَّلامُ عَلَیكَ، عَجَّلَ اللّهُ لَكَ مَا وَعَدَكَ مِنَ النَّصْرِ وَ ظُهُورِ الْأَمْرِ، السَّلامُ عَلَیكَ یا مَوْلای، أَنَا مَوْلاكَ عَارِفٌ بِأُولاكَ وَ أُخْرَاكَ، أَتَقَرَّبُ إِلَى اللّهِ تَعَالَى بِكَ وَ بِآلِ بَیتِكَ،
در این سلامی که امروز عرض شد از این فراز شروع می کنیم:
السَّلامُ عَلَیكَ، عَجَّلَ اللّهُ لَكَ مَا وَعَدَكَ مِنَ النَّصْرِوَ ظُهُورِ الْأَمْرِ؛
سلام بر تو. خدا شتاب کند در وعدهای که به تو داده است. یعنی یاری تو و ظهور أمر تو به معنای پیروزی امر شماست. سلام میدهیم به امام زمان و بعد آرزویمان را مطرح میکنیم.
تعجیل به معنای افزایش سرعت است در امور معنوی و امور خیر، به آن چه که سبب رشد است.البته این عجله و تعجیل ممدوح است، همان که هم خودِ انسان عجله کند و هم این که دیگران را امر به این تعجیل کند. اینجا هم که فرمود عجل الله هر وقت که این عبارت را میگوییم یعنی خدا آن را جلو بیندازد، به این معنا است. یعنی خدا ظهور تو را شتاب کند، به معنای این که ظهور شما را جلو بیاندازد. خب! جلو انداختن امر ظهور که در یَد قدرت الهی است، با دعا و با زمینه سازی و فراهم کردن یک بستری برای آمدن وجود مقدس حضرت، محقق میشود . یعنی ما باید دعا کنیم. کما این که بنی اسرائیل دعا کردند و ظهور حضرت موسی علیه السلام جلو افتاد. چهل روز بنی اسرائیل که کارد به استخوانشان رسید جمع شدند و ضجه زدند، دعا کردند، تضرع به معنای واقعی کردند. امر ظهور امام زمان هم محقق نمیشود تا امت به این جا برسند و خواهند رسید که از عمق وجودشان امام زمان را طلب کنند.حقیقتاً; باید به این اضطرار برسند.
آن وقت ما باید یک زمینه سازی کنیم برای آمدن وجود مقدس حضرت. البته اگر زمینه فراهم نشود کربلای دیگری خلق خواهد شد و این امر هم امری است محال، چون که کربلایی دیگری هیچگاه خلق نخواهد شد و نباید هم بشود، چون کوفیان هم به امامشان گفتند آقا! شتاب کن بیا به سمت ما، عجله کن بیا! در حالی که زیرساختها را آماده نکرده بودند، زمینه سازی برای ورود حضرت أباعبدالله الحسین علیه السلام نکرده بودند. اما امت اسلامی امروز باید این کار را انجام بدهد. زمینه را فراهم کند برای آمدن وجود مقدس امام زمان. لذا مهمترین زمینه سازی در باب ظهور امام زمان بعد از غیبت آن حضرت، انقلاب اسلامی ایران است.
هرچند که به لطف خدا زمینه به معنای واقعی در حال ایجاد است. یعنی انقلاب که شد، اصلا فلسفهاش همین بود که مردم بفهمند معنای این که طاغوت را به زیر بکشند، معنای عدالت را، معنای آمدن حق را. لذا دشمن ظاهر و باطن هم نمیتواند این را تحمل کند و با این انقلاب دشمنی میکنند.
بعد در ادامه میفرماید: مَا وَعَدَكَ مِنَ النَّصْرِ وَ ظُهُورِ الْأَمْرِ. اولاً; میدانیم که خودِ امام زمان وعده ی پروردگار است. خدا به این او وعدهی یاری و پیروزی داده است. امام زمان وعدهای است که خدا آن را ضمانت کرده است وَعدَ اللهِ الَّذی ضَمِنَه (1) این یک وعدهای است که خدا ضمانت کرده است و او میآید. ضمانت خدا پای این کار است، لذا پیامبر اسلام فرمود: اگر یک روز مانده است از دنیا، خدا آن روز را چنان طولانی میکند که تا او بیاید چون وعده پروردگار است که روزی او خواهد آمد (2) . تأیید این حدیث را در قرآن هم داریم:
ذَٰلِكَ الْیوْمُ الَّذِی كَانُوا یوعَدُونَ.(3)
این همان روزی است که خدا وعدهاش را داده است.
در ذیل همین آیه، روایتی داریم که:
ذلِكَ یوْمُ الْخُرُوجِ القائم.(4)
این روزی که خدا وعدهاش را داده، روزی است که وجود مقدس امام زمان قیام خواهد کرد و خروج خواهد کرد. خدا هم چیزی را که وعده داده است عمل میکند و تخلف هم نمیکند.
إِنَّكَ لَا تُخْلِفُ الْمِیعَاد.(5)
امام زمان وعده پروردگار است. حالا خدا به وعده ی خودش نیز وعده ی نصرت و پیروزی داده است چطور امام زمان را یاری میکند؟! اولا هر کس که خدا را یاری کند خدا او را یاری میکند.
إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ ینْصُرْکُمْ وَ یثَبِّتْ أَقْدامَکُمْ.(6)
این قانون کلی است که برای امثال ما صدق میکند.اگر ما دین خدا را یاری کنیم، خدا هم ما را یاری میکند. اما یاری خدا یعنی چه؟ یعنی اجرای فرامین الهی. یعنی توجه، کمک و احسان به خلق. این میشود یاری خدای متعال. اما خداوند که امام زمانش را یاری میکند چون امام زمان، یارانش خدا را یاری میکنند، امام زمان را در رجعت یاری میکنند. رجعت یکی از امور مهمه و اساسی ما و جزء ضروریات دین ماست. جزو اصول دین ماست. منکر رجعت، منکر ضروری دین است. خدا به واسطه این رجعت کنندگان، امام زمان را یاری میکند. یکی دیگر از طُرقی که خداوند امام زمان را یاری میکند، به رعب است که پیغمبر عظیم الشأن اسلام را هم با همین سلاح و همین سُنّت یاری کرد.
سأءُلقی فی قلوب الذین کفروا الرعب.(7)
و یا در آیه شریفه دیگری دارد که در جنگ بدر و أُحد خداوند در دل مشرکان رعب می اندازد: وَ قَذَف فی قلوبهم الرعب.(8)
لذا پیغمبر در همین زمینه فرمود:
نُصِرْتُ بِالرٌّعبِ.(9)
در همین دعای شریف ندبه می خوانیم ثم نصرته بِالرُّعب یک بار خدا پیغمبرش را به این ابزار یاری کرده است. رعب یعنی اینکه وحشت و أُبهتامام و پیغمبر را در دل دشمن انداخته بودند. درجنگ بدر آنها که چند برابر بودند، با سلاحهای مجهز به قول امروزیها تا دندان مسلح بودند و پیغمبر به حسب ظاهر، چیزی نداشتند اما چنان أُبهتی پیدا کرده بودند که مشرکین میترسیدند و این باعث شکست دشمن شده بود. لذا خداوند مؤمن را با رعب یاری میکند. خیلی از بزرگانمان نه زور و نه قدرت ظاهری دارند و نه ثروت دارند. ولی بدخواهان و دشمنان از آنها میترسند. وقتی خدا بخواهد کسی را یاری کند، ترسِ او را در دل دشمن میاندازد.
الان ببینید ما یک ایران هستیم و یک دنیا، اما ما به لطف خدا با تمام قدرت و تمام قد ایستادهایم. خدا ترس را انداخته در دل دشمنان، واقعاً; امروز اسرائیل به معنای واقعی کلمه از ایران میترسد. حقیقتاً; به این نکته رسیدهاند که نابود خواهند شد، دارند دست و پا میزنند.
از وزیر امور خارجه سوال کردم که آقای ظریف! واقعاً چیزی که ما الان داریم میبینیم و میگوییم ما قدرتمند هستیم و قدرت داریم واقعاً چیزی است که
خودمان بین خودمان در ایران داریم میگوییم، یا شما که سالها در اروپا بودید، سازمان ملل بودید، الان وزیر امور خارجه هستید، واقعا این چنین است؟ آن عظمت و قدرت را که میگوییم، واقعاً;در دنیا داریم؟ یا خودمان میخواهیم به خودمان امید بدهیم؟. ایشان مثال خیلی جالبی زد گفت:
مثال این أُبهّت و عظمت ایران مثال کوه دماوند است. کسی که از دور آن را نگاه میکند شکوه و عظمتش معلوم است، اما کسی که پای کوه است این شکوه و عظمت را نمیبیند. او همچنین گفت:
ماها در ایران قدرت و عظمت و شکوه مان را نمیبینیم. آنهایی که بیرون هستند دارند میفهمند و میبینند!
حالا این نصرت به رعب یعنی چه؟ به معنای واقعی، حقیقی،کامل و تامهاش برای وجود مقدس امام زمان و یارانش است.
در روایات دیگری آمده است که هر کدام از یاران حضرت به اندازه ی چهل مرد جنگی قدرت دارند.
امام سجاد علیه السلام فرمودند: اذا قام قائمنا أذهب الله عزوجل عن شیعتنا العامة و جعل قلوبهم کزُبرِ الحدید و جعل قوة الرجل منهم قوة أربعین رجلاً. یکونون حکام الارض و اسنامها؛(10)
هنگامی که قائم ما قیام کند، خداوند بیماری را از شیعیان ما برطرف سازد، و دلهای آنان را همچون پارههای آهن میکند، و برای هر مردی از آنها نیروی چهل مرد میدهد، و آنها فرمانروایان و حاکمان زمین خواهند بود.
واقعا همینطور است اما همین به اندازه قدرت چهل مرد جنگی رعبش بیش از این حرف هاست. در مقابل دشمن، خدا امام زمان را وعده داده است که یاری میکند. یکی دیگر از ابزارهای یاری و نصرت امام زمان، یاران باوفای او هستند. چون آن زمان، موقع کار است، موقع تلاش است و این یاران همه زندگیشان را وقف امام زمان میکنند.اما براستی آنها چه کسانی هستند؟! آنها کسانی هستند که در زمان غیبت، همین کارها را میکردند.یعنی دائما" در حال تلاش بوده و در پیِ رضایت امام عصر هستند.وجود مقدس امام زمان، یاران با وفای زیادی دارند که او را یاری خواهند کرد.
یکی از یاران امام صادق علیه السلام به نام معلی بن خنیس از حضرت سوال کرد که آقا! کی وقت دولت شما میشود؟! ما هم یک کارهای بشویم، ما هم نفس راحت بکشیم، هم سبیلی چرب کنیم!. حضرت فرمود چه داری میگویی؟! دولت من که بیاید تازه آن موقع شما لبس الخشن باید لباس کار بپوشی و غذای ساده بخوری!، باید کار کنید تا این دولت مستقر شود.
بعد در عبارت بعدی میفرماید: خطاب به امام زمان.
یا مَوْلای، أَنَا مَوْلاكَ عَارِفٌ بِأُولاكَ وَ أُخْرَاكَ؛
اینجا برای مولا دو تا معنا آمده یکی این که میگوید: آقا! تو مولای مایی، سرپرست مایی، ولیّ مایی. عبارت بعدی اما چه زیبا میفرماید: و أَنَا مَوْلاكَ؛
این مولای دوم چند تا معنا دارد:
یکی به معنای دوست است و یکی هم به معنای غلام آمده است. منتها غلامی که آزاد شده است.بعضیها نفس خودِ برده و غلام را میگویند. بعضیها گفتند نه!
اصلاً مولا که میگویند یعنی قبلا غلام کسی بوده که آزاد شده است، ما که نمیخواهیم از غلامی اهل بیت آزاد شویم! بلکه به واسطه غلامی شما از قید و بندها آزادمان کرده اند. لذا به برکت این که تو مولای مایی، ما از قید و بندها بیرون آمدیم! چون واژه غلام و واژه عبد و مولا، اینها از یک منظر، یک معنا دارند، یعنی ما نوکریم و بنده ایم. منتها در لغت عرب، دقایق و لطایف و ظرایفی دارد؛ وقتی غلام میگویند مخصوص مرد است.اگرچه به جوان هم غلام گفته میشود و نیز به کسی که پای کار ایستاده باشد.البته عبد به معنای مختلفی آمده است.
قرآن عبد را سه معنا کرده است:
یکی به معنای پرستش و عبودیت است، بندگی کردن است، که فقط مخصوص خداست.
یا أَیهَا النَّاسُ اعْبُدُوا رَبَّكُمُ الَّذِی خَلَقَكُمْ؛(11) از این دست آیاتی که این چنین آمده است.
یکی به معنای اطاعت آمده است:
لا تَعْبُدُوا الشَّیطَانَ.(12) نه این که بیایید شیطان را بپرستید، بلکه میفرماید: اطاعت نکنید.
یکی هم که به معنای بَرده آمده است:
الْحُرُّ بِالْحُرِّ وَالْعَبْدُ بِالْعَبْدِ؛(13) آزاد در مقابل آزاد و بنده در مقابل بنده است.
یا مَوْلای، أَنَا مَوْلاكَ؛ تو مولای مایی ما هم نوکر شما هستیم.
بعد بحث ایمان به اول و آخر این ذوات مقدس را دارد:
عَارِفٌ بِأُولاكَ وَ أُخْرَاكَ؛ ما معرفت داریم، طالب این معرفتیم. بِأُولاكَ وَ أُخْرَاكَ به اولین و آخرین شما.
لذا یکی از اصول اعتقادی ما در باب امام شناسی همین است. یعنی شما همان معرفتی که به امام اول یعنی وجود مقدس امیرالمومنین علی بن أبیطالب سلام الله علیه _که جانشین پیغمبر است_ دارید همان را باید عیناً برای تمام اهل بیت علیهم السلام داشته باشید. آن ایمانی که به امیرالمومنین سلام الله علیه داریم باید به امام باقر هم داشته باشیم، به جوادالائمه هم داشته باشیم، به وجود مقدس امام زمان هم داشته باشیم.
در زیارت شریفه جامعه کبیره داریم:
آمَنْتُ بِكُمْ وَ تَوَلَّیتُ آخِرَكُمْ بِمَا تَوَلَّیتُ بِهِ أَوَّلَكُمْ؛
همانطور که ما ولایت نفر اول شما را پذیرفتیم، آخرینِ شما را هم پذیرفتیم،
یعنی شیعه أثنی عشری هستیم. وسط کار، رها نکردیم، چهار امامی شویم، شش امامی شویم، هفت امامی شویم. نه اینطور نیست. همانطور که سرِ تعظیم و تسلیم مقابل امیرالمومنین داریم، مقابل امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف هم داریم. این اعتقاد را دارد عرضه میکند. یعنی شما باید همان ولایتی که برای امام حسین سلام الله علیه قائل هستید، همان را برای امام هادی سلام الله علیه هم قائل باشید. اگر این چنیننیست حتماً;در اصول اعتقادی باید تجدید نظر کرد.
در ادامه این زیارت بحث تقرب مطرح میشود:
أَتَقَرَّبُ إِلَى اللّهِ تَعَالَى بِكَ وَ بِآلِ بَیتِكَ.
میگوید من به واسطه تو و آل بیت تو، به خدا تقرب پیدا میکنم. در روایات ما راههای تقرب به خدا یک سری امور را برشمردهاند: مهمترین راه تقرب به خدا، اهل بیت عصمت و طهارت هستند. ولایت محبت و مودت آنان، راه تقرب به خداست. در أدعیه مفاتیح نگاه کنید، بیش از ۸۰ درصد که فقط از مفاتیح سالهای قبل أحصاء کرده بودم، همهاش همین است. یعنی راه تقرب به خدا، اهل بیت عصمت و طهارت است.
بعضی دیگر از راههای تقرب به خدا عبارت از:
نماز و ذکر است. أتقرب بذکرک؛ ذکرخدا هم اهل بیت عصمت و طهارتاند.
یتَقَرَّبُ کل یوم إِلَى اَللَّهِ بِوَلاَیتِنَا أَهْلَ اَلْبَیت.(14)
در زیارت شریف عاشورا هم داریم: وَ اَتَقَرَّبُ اِلَی اللَّهِ ثُمَّ اِلَیْکُمْ بِمُوالاتِکُمْ وَ مُوالاةِ وَلِیِّکُمْ وَ بِالْبَرآئَةِ مِنْ اَعْداَّئِکُمْ.
یعنی یکی دیگر از راههای تقرب به خدا موالات اهل بیت و برائت از دشمنان آنان است.
بحبهم أتقرب الی الله؛
این جا هم به امام زمان میگوید که من به واسطه شما به خدا نزدیک می شوم، تقرب پیدا میکنم. اصلاً; راهی هم غیر از این نیست. اگر بدون تقرب به امام زمان باشد آن تقرب قُربی خیالی است، وَهم است.
چند وقت پیش کسی برای مشاوره به بنده مراجعه کرده بود. خیلی دلم برایش سوخت، وجودش متلاطم بود. به او گفتم
که برای این کار توسل پیدا کن. گفت:
من فقط خدا را خیلی قبول دارم! خدا خیلی به من نزدیک است. دیدم چقدر وجود آتشینی دارد، تمام وجودش را ظلمت گرفته، وَهم است آنوقت خیال میکند که خدا به او توجه دارد، خدا به واسطه وسیله است که ما را قبول میکند: یا ایهاالذین امنوا وابتغوا الیه الوسیله و جاهدوا فی سبیل الله لعلکم تفلحون؛(15) اصلا راهی غیر این نیست، همه درها بسته شده (16) فقط درِ ظاهری که نبوده، بلکه همه درها بسته شده است. راه تقرب به خدای متعال، فقط و فقط وجود مقدس امام زمان و اهل بیت عصمت و طهارت است و بس.
این که برای امام زمان کاری میکنید، قدمی بر میدارید، َنفَََسی میزنید، فکری میکنید، در واقع دارید مسیر خدا را میروید. این یعنی در سیر و سلوک إلی الله، آنقدر نزدیک میشوید که برای یاری حضرت انتخابت میکنند. لذا باید خیلی مهیا باشیم، خیلی باید آماده باشیم.
أخیرا" درهمین سفر زیارت مخصوص که مشرف شده بودیم محضر حضرت سلطان علی بن موسی الرضا سلام الله علیه، یکی از اولیای الهی و بزرگان را ملاقات کردم. شلوغ هم بود. ایستاده بودم که داشت میآمد، رفتم خدمتشان. چون میدانستم که ایشان از باقیماندگان گروهی است که با امام زمان بودند و محافلی فوق العاده داشتند، اما همه آن جمع عاشق رفتند و فقط چند نفرشان باقی ماندهاند. مجموعهای از افراد عشاق بودند. به ایشان عرض کردم اگر از حضرت خبری دارید بفرمایید، امتناع کرد. دوباره گفتم آقا! روز زیارتی حضرت است و محضر امام رضا سلام الله علیه هستیم، ما هم که از خدا خواستیم حتی یک روز ما را بی خبر از حضرت نگذارد. یعنی هر روز یک چیزی راجع به امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف بشنویم وبگوییم.
امروز هم شما بفرمایید.به ناگاه این مرد بزرگ شروع کرد به گریه کردن و ایستاد به سمت ضریح. آرام درگوش من گفت که چند روز پیش مکاشفه مانندی رخ داد. دیدم حضرت اعلام گردهمایی علما و روحانیون را برای ظهور کردند و من دیدم یک جمعیتی را که آمده بودند.این عارف گرانقدر در هنگام گفتن این جمله چه گریهای میکرد. میگفت یعنی اینقدر نزدیک است. (17)
خبر آمد خبری در راه است!
خدا را قسم میدهیم به حق حضرت جوادالائمه؛ که ما ناکام از دنیا نرویم. من که مرگ را نمیفهمم یعنی چه که بخواهم از مرگ بترسم! معنای قیامت و عذاب را هم درک نکردم!. اما واقعا دوست ندارم قبل از ظهور حضرت بمیرم. آدم به انتظار مانده باشد و قبل از ظهور حضرت کسی بمیرد حقیقتا" ناکام از دنیا رفته است. واقعا" ناکام به معنای واقعی، ندیدن امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف است.
وقتی او بیاید «عالم پیر دگرباره جوان خواهد شد» (18)
یک وقت فکر نکنی سِنّت میرود بالا و تباه میشوی و امام زمان بیاید، جوانت میکند. حکومت حضرت همه جور آدمی نیاز دارد. خودِ حضرت و حکومت حضرت، غلام میخواهد،
نوکر میخواهد،
پیرمرد میخواهد،
آشپز میخواهد،
مکانیک میخواهد،
مهندس میخواهد،
پزشک میخواهد،
معلم میخواهد.
بالاخره یک جایی آدم را جا میدهند! دیگر به کار میآید. منظورم این است که چون گاهی ما وسوسه میشویم که سِن دارد بالا میرود نکند، حضرت بیاید و دیگر توان نداشته باشیم کاری کنیم.
مرحوم آقای کافی در نغمه های معروفش خطاب به امام زمان عجل الله تعالی فرجه شریف میگفت:
بچهها یمان جوان شدند. جوان هایمان پیر شدند. یک عده از پیرمردهایمان هم مُردند و امام زمان را ندیدند!
نمیخواهیم به این جا برسد. اما میدانیم که اگر ما تباه شویم، مریض و علیل بشویم، حضرت که بیاید إن شاءالله بالاخره به کار میآییم، میدانید چرا این حرف را میزنم؟ چون شب عاشورا امام حسین یک صحنهای را دید، یک لبخندی زد، بعد هم تبدیل شد به گریه!
حبیب بن مظاهر را دیدند که قیافهاش را یک طوری درست کرده، فرمود:حبیب این چه قیافهای است که درست کردهای؟! چون حبیب رفته بود زلفها را کوتاه کرده بود، ابروها را چیده بود، خضاب گرفته بود.حضرت فرمود چرا اینطوری کردی؟! گفت آن طرفیها شایعه کردند یک مُشت پیر و پاتال، حسین را یاری میکنند، کسی دور و بر حسین نیست، پیرمردها هستند، لذا خودم را اینطور کردم جوانتر نشان دهم! ببینید حبیب بن مظاهر، چه وفایی داشته، رفیق گرمابه و گلستان حضرت بوده است.
____________________________________________________________
(1) زیارت آل یس.
(2) ر.ک: مهدی موعود ترجمه مجلد سیزدهم بحارالانوار.
(3) معراج/44.
(4) تأویل الایات الظاهره/ص 276.
(5) آل عمران/194.
(6) محمد/7.
(7) آل عمران/151.
(8) حشر/2.
(9) مجمع البیان/ج 2/ ص 414.
(10) رجال نجاشی/ ص 383. رجال کشی/ ص 218.
(11) بقره/21.
(12) یس/60.
(13) بقره/ 178.
(14) بحارالانوار/ج 56/ص 176.
(15) مائده/35.
(16) اشاره به حدیث سدالابواب.
(17) مکاشفه هم مثل خواب تعبیر دارد. ایشان این مکاشفه را تعبیر کرده که ظهور نزدیک است.
(18) حافظ می گوید:
نفس باد صبا مشک فشان خواهد شد
عـــــالم پیر دگرباره جوان خواهد شد
افزودن دیدگاه جدید