نقدی بر گفتار دکتر الهی قمشه ای (قسمت دوم)
علاوه براجسادکم فی الاجساد و با اجسامکم فی الاجسام در زیارات امامان معصوم علیهم السلام، ما هم سلام به جسم و هم به جسد و هم به ابدان آنان میدهیم، و علی القاعده بین این کلمات فرق است و الحمدلله شما خوب میدانید.
و این را نیز باید توجه داشته باشیم: بدن در اثر مجاورت و همزیستی با روح، علاوه بر قداست مخلوق بودن، قداست مضاعفی پیدا کرده، و البته درست است که اصالت با روح است ولکن رابطه تن با روح، قبل و بعد از مرگ غیر قابل انکار است.
و اما بعد از مرحله فهم این فرقها، نکته بعدی این است که بی توجهی و بی کاره بودن بدن مبحث رجعت که پیش می آید فصلی دیگرباز میشود و حضرتعالی مستحضرید بحث رجعت از اصول مکتب ماست و از ضروریات است و میدانید که علامه مجلسی ١٣٠ آیه را درخصوص رجعت بیان داشته اند.
رجعت، بازگشت مومنان محض و کافران محض است، از عموم روایات رجعت چنین بدست می آید که رجعت جسمانی است نه مثالی و در هیچ روایتی رجعت مقید به غیر جسمانی بودن دانسته نشده است.
نکته بعد که باید توجه داشت وقتی ما معتقد به معاد جسمانی باشیم یعنی کار ما با بدن تمام نشده است، مستحضرید: پیروان حکمت مشاء تنهابه معاد روحانی معتقدند. آنها میگویند: پس از مرگ علاقه روح به بدن قطع میگردد .
اما عقیده حکما، عارفان و عالمان علم کلام نظیر شیخ مفید شیخ طوسی و خواجه نصیر معتقد به معاد جسمانی هستند، البته فلاسفه غیر اسلامی به معاد روحانی معتقدند ولی عالمان مسلمان معاد جسمانی و روحانی را قبول دارند، شیخ الرئیس حضرت ابن سینا در شفا نوشته اند؛ حتی اگر نتوانیم معاد جسمانی را از نظر دلیل ثابت کنیم اما رسول الله که هم راستگو و هم درست پندار است و با زبان وحی سخن میگوید ازمعاد جسمانی خبر داده است و باید تعبدا بپذیریم که معاد جسمانی است.
ادامه دارد….
افزودن دیدگاه جدید