خلاصه مباحث آیات مناظره واحتجاح استاد سیّدعباس موسوی مطلق - جلسه اول

کد خبر: 13842
پایگاه رسمی حجت الاسلام موسوی مطلق

مهمترین  و اساسی ترین آیه‌ای که در مناظرات علمی با آقایان اهل سنت باید مورد بحث قرار بگیرد عبارت است از آیه شریفه 59 از سوره مبارکه نساء:

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ ۖ فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ ۚ ذَٰلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلًا
(اي اهل ايمان! از خدا اطاعت کنيد و [نيز] از پيامبر و صاحبان امر خودتان [که امامان از اهل بيت اند و چون پيامبر داراي مقام عصمت مي باشند] اطاعت کنيد. و اگر درباره چيزي [از احکام و امور مادي و معنوي و حکومت و جانشيني پس از پيامبر] نزاع داشتيد، آن را [براي فيصله يافتنش] اگر به خدا و روز قيامت ايمان داريد، به خدا و پيامبر ارجاع دهيد؛ اين [ارجاع دادن] براي شما بهتر واز نظر عاقبت نيکوتر است)

شأن نزول آیه:

برای شأن نزول این آیه شریفه چند قول و موضوع آمده است،یک موضوع که تقریباً مورد اتفاق است از این قرار است:

یک مسلمانِ منافق با یک مردیهودی سر موضوعی نزاع پیدا کردند،یهودی گفت: موضوع را به نزد محمدبن‌عبدالله ببریم،چه که می دانست وی رشوه نمی‌گیرد،اما مرد مسلمان گفت:حکم میان من وتو کعب بی اشرف یهودی باشد،چون می دانست که او رشوه می‌گیرد و به نفع رشوه دهنده حکم می‌کند،سپس این آیه نازل گردید.(1)

دو موضوع مهم در این آیه‌ شریفه مورد بحث ماست:

1.اولی الامر؛

2.معرفی مرجع نهائی بررسی تمام اختلافات؛

اولی الامر در اندیشه‌ی شیعی

الف: اتفاق شیعه بر این است که اولی الامر امامان معصوم هستند و در این خصوص روایات کثیره از پیامبر    عظیم‌الشان اسلام و اهلبیت نقل نموده‌اند و به این آیه استدلال می کنند.

ب: شیعه این آیه را دلیلی دیگر بر عصمت امامان معصوم می داند به دو دلیل ذیل:

1. چون فرمان به اطاعت بی‌قید وشرط از اولی الامر صادر شده‌است

2. اطیعو تکرار نشده بلکه فعل اطیعوا بر رسول خدا عطف شده است و چون شیعه قائل به             

به عصمت پیامبران و خاتم الانبیاء است، در نتیجه عصمت اولی الامر نیز قابل اثبات است.

اولی الامر در اندیشه اهل سنت:

1.گروهی این آیه را دلیل بر عصمت گرفتنه‌اند،

مانند: فخر رازی در تفسیرکبیر،ج1ص144 و تفسیر المنار،ج5ص185

2.گروهی اولی الامر را امیرالمومنین و اهل بیت می دانند مانند:

الف: محمدبن‌‌ابراهیم‌جوینی در فرائد السمطین

ب: حاکم حسکائی در شواهد التنزیل

3. گروهی حاکمان برحق را اولی الامر می‌دانند.

مانند:

الف:زمخشری در کشاف،ج1،ص522

ب:سید قطب در فی ضلال القرآن،ج2،ص290

4. عالمان دین شناس؛این گروه معتقدند چون خداوند فرمان داده نزاع را به کتاب خدا ارجاع دهید سپس جز عالمان دین، کسی کیفیتِ رد به کتاب خداو سنت رسول الله را نمی‌داند،مانند:

الف: قرطبی،درالجامع الحکام القران العظیم،ج1،ص518       

ب: ابن کثیر،اسماعیل،تفسیرالقرآن العظیم‌ج1،ص518.

5. حاکمان،سلاطین،قاضیان وهر کس ولایت شرعیه دارد.
آلوسی،محمود،روح‌المعانی،ج4ص96

6. تمام اصحاب رسول‌الله:
طبری،ابن‌جریز،ج4،ص149

7. ابویکر و عمر:

طبری،ابن‌جزیر،ج4،ص149

8. اهل حل و عقد:

این یکی از اصطلاحات رایج اهل سنت در علم کلام و اصول فقه است و به افراد تأثیرگذار در اسلام وعالمان به این ،صاحبان رای و معتمدان مردم هستند عموم بزرگان اهل سنت اهل حل و عقد را اولی الامر می‌دانند.

مرجع نهائی بررسی اختلافات

در بخش دوم آیه شریفه به صراحت و وضوع مرجع نهائی بررسی تمام اختلافات در تمام زمینه ها را معین و مشخص می‌گرداند: فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ
در هر چیزی نزاع پیدا کردید آن را به خدا و رسول برگردانید:

پس مرجع نهائی عبارت است از:

1.خدا؛(قرآن)
2. رسول خدا؛(سیره و سخن)
بطلان اندیشه‌‌‌‌‌ی فقط قرآن:

آقایان اهل سنت قائل به جمله « کفانا کتاب الله وحسبنا کتاب الله» هستند.

متأسفانه شخصی در محضر رسول خدا در روزهای پایانی عمر آن حضرت در جوار رسول الله که قلم و کاغذ طلب نمود آن حضرت را به هذیان گوئی و یا غلبه حالت بیماری متهم نمودند.

انّ النبي غلب عليه الوجع و عندکم القرآن، حسبنا کتاب الله یعنی : بيماری بر پيامبرصلی الله عليه و آله چيره شده است (که چنين سخنانی می گويد)  قرآن نزد شماست و کتاب خدا ما را کافی است(و به وجود مقدس پیامبر صلی الله علیه و اله وسلم تهمت هذیان گویی داد)

ویا گفته‌اند: أهجر رسول الله

 اين ماجرا را بخاری چندین  بار در کتاب صحيحش ، کتاب العلم ، ج 4 باب 39و کتاب الجهاد و السير، ج 1 باب 175و کتاب الجزيه ، ج 2  باب 6 و کتاب المغازی ، ج 4  باب 84 (باب مرض النبي و وفاته)و کتاب المرضی ، ج 1. باب 17و مسلم نیشابوری  سه بار صحيح مسلم کتاب الوصيه ، ج 6  باب 6و ج 7 باب6 و ج 8 همان باب در کتاب خود آورده اند.

بطلان کفانا کتاب الله 

این سخن سخیف و توهین آمیز به دلیل قرآن مردود است آیات بطلان این سخن عبارتست از:

همین آیه مورد بحث.

وَمَا يَنْطِقُ عَنِ الْهَوَى إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحَى(2)

وَمَا آتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ(3)

فَكَانَ قَابَ قَوْسَيْنِ أَوْ أَدْنَى (4)

إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا (5)

کتاب خدا کافی نیست زیرا:

الف: همین آیه مورد بحث فقط خدا را هم به عنوان مرجع نهائی معرفی نکرده،پس این سخن در تعارض با قرآن است و هیچگونه وجاهت و اعتباری ندارد.

ب: هر جا اطاعت از خدا آمده از رسول خدا هم آمده است.

ج: اگر کتاب خدا کافی است چرا از غیر کتاب خواهد حرفی زده شده که مبنا قرار گرفت آیا حسبنا کتاب الله و کفانا     کتاب الله در قرآن آمده است.

د: در هیچ یک از ادیان الهی  فقط کتاب الهی حجت نبوده گرچه در مسیحیت هم عده‌ای هستند که چون اهل سنت قائل به کفایت کتاب هستند اما ایشان نیز از کتاب آسمانی،عدول کرده اند که قائل به چنین اعتقادی شدند،ولکن اندیشهء تعریف نشده در کتب آسمانی ،پیامبر را از دور خارج ننموده‌اند.

 ه: اتفاق شیعه  و سنی این است که پیامبر اسلام وصیت فرمود به قرآن وعترت

«إِنِّی تَارِکٌ فِیکُمُ الثَّقَلَیْنِ مَا إِنْ تَمَسَّکْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا، کِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِی؛ أَهْلَ بَیْتِی وَ إِنَّهُمَا لَنْ یَفْتَرِقَا حَتَّى یَرِدَا عَلَیَّ الْحَوْضَ»

و: قرآن مگر ذکر نیست «وَهَٰذَا ذِكْرٌ مُبَارَكٌ»(6) پس چرا فرموده: « إِنَّمَا أَنْتَ مُذَكِّرٌ»(7) قرآن مگر بیان نیست « هَٰذَا بَيَانٌ لِلنَّاسِ»(8) پس چرا نیاز به تبیین دارد « لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ»(9)

قرآن مگر هدی نیست «ذَلِكَ الْكِتَابُ لَا رَيْبَ فِيهِ هُدًى لِلْمُتَّقِينَ» (10) پس چرا؛ «إِنَّكَ لَتَهْدِي»(11)

قرآن مگر موعظه نیست: «يا أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جاءَتْکُمْ مَوْعِظَةٌ مِنْ رَبِّکُمْ»(12) پس چرا «وَعِظْهُمْ وَقُلْ لَهُمْ فِي أَنْفُسِهِمْ قَوْلًا بَلِيغًا»(13).

پی‌نوشت‌ها

(1) مجمع البیان ج‌2،ص‌264.

(2) «از روی هوا و هوس سخن نمی گوید منطقش جز وحی که [به سویش] فرستاده می شود نیست » سوره مبارکه النجم, آیه شریفه 3 و 4.

(3)  «آنچه را پیامبر [از اموال و احکام] در اختیارتان می گذارد [با میل و رغبت] دریافت کنید، و از آنچه شما را منع می کند بازایستید [و مطالبه نکنید] » سوره مباره الحشر،آیه شریفه 7.

(4) «تا این که [فاصله اش با پیامبر به اندازۀ] دو کمان یا نزدیک تر گشت»: سوره مبارکه النجم, آیه شریفه 9. 

(5) « جز این نیست که همواره خداوند [به ارادۀ حتمی اش] می خواهد هرگونه پلیدی [در اعتقاد و اخلاق و عمل] را از شما اهل بیت [نبوت؛ که به روایات فراوانِ فریقین، خمسۀ طیبه محمّد، علی، فاطمه، حسن و حسین علیهم السلام هستند، پیش از آن که به شما برسد] برطرف کرده [و از بین ببرد]، و شما را آن گونه که باید پاک و پاکیزه بدارد» سوره مبارکه الأحزاب،آیه شریفه 33.

(6) «این [قرآنی] که نازل کرده ایم وسیلۀ تذکر و خجسته و پُرخیر است» سوره مبارکه الأنیاء،آیه شریفه 50. 

(7) «که تو فقط تذکردهنده ای» سوره مبارکه غاشیه،آیه شریفه 21.   

(8)  «این [قرآن] روشنگر [حوادث و وضع و حال جوامع] برای همۀ مردم است»

(9)  «آنچه را برای [هدایت] آنان فرستاده شده بیان کنی» سوره مبارکه نحل،آیه شریفه 44.    

(10)  «در [وحی بودنِ] این کتابِ [باعظمت] هیچ تردیدی نیست، [همۀ آیاتش] راهنمای پرهیزکاران [به سوی سعادت دنیا و آخرت] است» سوره مبارکه بقره،آیه شریفه 2.    

(11) «به وسیلۀ آن هدایت می کنیم» سوره مبارکه شوری،آیه شریفه 152.   

(12) «ای مردم! بی تردید برای شما از سوی پروردگارتان پند و موعظه ای [چون قرآن] آمده است» سوره مبارکه یونس،آیه شریفه 57.   

(13) «و با بیانی رسا که در دلشان اثر کند [عواقب کارشان را در دنیا و آخرت] برای آنان بیان کن» سوره مبارکه نساء،آیه شریفه 63.  

افزودن دیدگاه جدید

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در وب سایت منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.