شرح دعای یازدهم صحیفه سجادیه _ شماره ۵۷۷ جلسه ۵
شرح دعای نهم صحیفه سجادیه از حجه الاسلام والمسلمین موسوی مطلق
انتشار در روزنامه عصر ایرانیان
شنبه 29 اردیبهشت 1403 شماره 4113
جلسه 5
بسم الله الرحمن الرحیم
وَ جَوَارِحَنَا بِطَاعَتِک عَنْ کلِّ طَاعَةٍ.
و تمام اعضای ما را چنان در فرمانبرداری خود بکار گیر که از فرمانبرداری غیر تو فارغ شود .
بجاست که در شرح این کلام نورانی کلام دیگری از حضرت سجاد سلام الله علیه پیرامون وظایف اعضا و جوارح اورده شود :
اما حق بزرگتر خدا این است که او را بپرستى و چیزى را شریکش ندانى، و چون از روى اخلاص این کار را کردى خدا در عهده گرفته که کار دنیا و آخرت تو را کفایت کند و آنچه از آن بخواهى برایت نگهدارد.
حق خودت بر تو این است که کاملاً او را در طاعت خدا بگمارى، به زبانت حقش را بپردازى و به گوشت حقش را بپردازى و به چشمت حقش را بپردازى و به دست خود حقش را بپردازى و به پایت حقش را بپردازى و
حق شکمت را بپردازى و حق فرجت را بپردازى، و از خدا در این کار یارى جویى.
حق زبانت این است که آن را از دشنام ارجمندتر بدانى و به سخن خوب عادتش بدهى و مؤدبش دارى و آن را در دهان نگهدارى مگر در محل حاجت و براى سود دین و دنیا و آن را از پرگویى و یاوهسرایى کمفایده که ایمنى از زیانش نیست و درآمدش کم است معاف دارى، زبان گواه خرد و دلیل بر آن شمرده شود و آراستگى مرد به زیور عقل خوشزبانى او است و هیچ جنبش و توانایى نیست جز به او.
حق گوش این است که از هر چیز چنان پاکش دارى که آن را راهى به دل خودسازى (و آن را نگشایى) مگر براى (شنیدن) سخن خوبى که در دلت خیرى پدید آورد یا اخلاق والایى بدان کسب کنى، زیرا گوش دروازه دل است، هر نوع معنى خوب یا بدى را به آن میرساند. و لا قوة الا باللَّه العلى العظیم.
و اما حق چشمت این است که از هر چه روا نیست آن را بپوشانى و مبتذلش نکنی، مگر براى محل عبرتآورى که از آن بینا شوى یا دانشى به دست آورى زیرا دیده، وسیلۀ عبرت است.
و اما حق دو پایت این است که با آنها به جایى که روا نیست نروى، مرکب راهى که پویندگانش خفت و اهانت بینند قرارش ندهى، پا وسیله نقلیه توست، به راه دینت میبرد، و وسیلۀ سبقت توست. و لا قوة الا باللَّه.
و اما حق دست تو این است که آن را به ناروا دراز نکنى تا فردا گرفتار کیفر خدا و امروز گرفتار سرزنش مردم در دنیا شوی و از کارهاى واجب آن را عقب نکشى، بلکه با بستن دست از بسیارى از نارواها و گشودنش به بسیارى از غیر واجبات، عزیزش دار؛ آنگاه است که خردمندى کرده شرف دنیا و ثواب آخرت را فراهم خواهد کرد.
و اما حق شکمت این است که آن را ظرف حرام کم یا زیاد نکنی و از حلال هم به اندازهاش بدهى و از حد تقویت به حد شکمخوارگى و بیمروتى نرسانى، و هرگاه گرفتار گرسنگى و تشنگى شد، بر آن مسلط باش؛ زیرا سیرى بىاندازه شکم را بیاشوبد و کسالت آورد که مایه باز ماندن و دور شدن از هر کار نیک و ارجمند است و نوشابهای که صاحبش را مست کند، مایه سبکسرى و نادانى کردن و بیمروتى است.
و اما حق فَرجت نگهدارى آن است از آنچه حلال نیست برایت و کمک گرفتن بر آن است به چشمپوشى از نامحرم؛ زیرا که آن بهترین یاوران است، و نیز با بسیار یاد مرگ کردن و خود را تهدید کردن از خوف خدا، و از خدا است عصمت و تأیید و جنبش و توانى نیست جز به او. (تحف العقول، ص257)
افزودن دیدگاه جدید