ملاقات استادموسوی مطلق با عبدصالح حاج حسین سلیمانی

حاج آقا حسین سلیمانی
کد خبر: 13871

عبدصالح خدا،عارف بالله مرحوم حاج آقا حسین سلیمانی از تبار عارفانی بود که مردم را باعشق خدا آشنا می‌کرد، مردم را به صراط مستقیم که همان ولایت حضرات معصومین علیهم السلام بود فرا میخواند.
سخنانش صریح و روشن بود، عمیق و لطیف سخن میگفت.
روزی با یکی از بزرگان اهل معنا و از استادان معظم، که خود از عارفان ربانی به شمار می رفت به ملاقات این رجل الهی که حقیقتا جهانی بود بنشسته در گوشه ای، رفتیم، مشغول شستن لباس هایش بود، دست از شستن لباس ها همانند دست شستن از دنیا کشید، از درخت سر به فلک کشیده ای که در حیاط منزلش که بوی حیات میداد، توت شیرین که شهد عشق و محبت بر آن افشانده بود چیده بود و برایمان آورد و ما هم از این میوه ی بهشتی صفت میل کردیم و میل به منعم در ما افزون گشت، هر چه بوی محبت دهد همانا بهشتی گونه است.
تصاویری در منزلش نصب بود تصاویر امامین انقلاب حضرت امام و اقا، آیت الله قاضی، آیت الله کشمیری (که آن موقع در قید حیات بود) و شهید مطهری.
از صفای باطن و صداقت فوق العاده ی مرحوم کشمیری گفت، از نظم و حرّیت و تهجد شهید مطهری گفت،و سخن رسید به کمالات حضرت کمیل بن زیاد نخعی، از عشق کمیل به مولانا امیرالمومنین گفت،از روایات کمیل گفت، از کمالات و شهادتش گفت و‌گفت و‌گفت تا این که فرمود البته در آن قضییه ی معروفِ حدیت حقیقت نمره اش بیست نشد !!!عرض کردیم چرا؟
فرمود به این جهت که آمده محضر حقیقت و باز سوال می‌کند مالحقیقه؟
گفت حقیقت امیرالمومنین است و هر کس به این حقیقت رسید به تمام حقائق میرسد.
به حقیر گفت:

جوان قدر عشق امیرالمومنین را بدان با وجود عشق مولا نیاز به غیر نیست، فرمود طلاب را به عشق امیرالمومنین ترغیب کنید فرمود غافل از امام زمان عجب الله تعالی فرجه الشریف نشوید، غفلت از یار گرفتار شدن هم دارد.
عصائی کنارش بود و‌گفت عصای احتیاط را همراه داشته باش.
آن استاد فرزانه خطاب به مرحوم سلیمانی گفت میخواهم دکان خرما فروشی بزنم و از این راه ارتزاق کنم و اینکه لباس روحانیت برایم حجاب نشود.
در جوابش فرمود:

اصل کار خوب است اما برای شما که رجل مشهوری هستی خود حجابی ضخیم تر خواهد شد، راه شما درست است نیاز به تغییر نیست، راه شما راه آشنا کردن مردم با خدا و اهل بیت است و این بسیار کار با شرافتی است.
فرمود:

ذاکر باشید به زبان و قلب و عمل
فرمود:

تقلید مردم را درست کنید مرجعشان معلوم باشد، نماز و خمسشان را تصحیح کنید تا راه برایشان تسهیل گردد.
 می گفت: سابقا شارب را بلند میگذاشتم یک شب امیرالمومنین علیه السلام را دیدم، آقا به شارب من اشاره کرد و فرمودند: این از ما نیست، بلافاصله رفتم و‌ کوتاه کردم.

______________________________________________

یادداشت های حجت الاسلام سیدعباس موسوی مطلق

افزودن دیدگاه جدید

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در وب سایت منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.