ماجرای استاد سیدعباس موسوی مطلق و امام جمعه اهل سنت
بسم الله الرحمن الرحیم
تابستان ۲۲ سال قبل ۱۳۷۵ در کهریز ارومیه که سنّی حنفی هستند، در یکی از پادگان های سپاه یک ماه مشغول به تبلیغ بودم. یک روز با هماهنگی رفقای سپاه برای بحث و گفتگو به دیدن امام جمعه ی اهل سنت آنجا رفتیم، از همان ابتدا وارد بحث شدم با این عنوان چرا امروز که روز جمعه است نماز جمعه ندارید؟!
امام جمعه گفت: اینجا پائیز و زمستان نماز جمعه است در بهار و تابستان مشغول کشاورزی و کاسبی هستند عرض کردم خلاف قرآن است چرا که قرآن میفرماید:
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا نُودِيَ لِلصَّلَاةِ مِنْ يَوْمِ الْجُمُعَةِ فَاسْعَوْا إِلَىٰ ذِكْرِ اللَّهِ وَذَرُوا الْبَيْعَ ۚ ذَٰلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ؛
ای مؤمنان! چون برای نماز روز جمعه ندا دهند، به سوی ذکر خدا بشتابید، و خرید و فروش را رها کنید. که این [اقامه نماز جمعه و ترک خرید و فروش] برای شما بهتر است اگر [به پاداشش] معرفت و آگاهی داشتید. (سوره جمعه، آیه ۹)
گفت اینها که معتقد نیستند فقط اسم دین را دارند.
یکی دو مورد دیگر بیان کردم، ایشان مجبور شد مرا به کتابخانه شخصی خودش راهنمایی کند و سپس قاب عکسی را که روی آن یک پارچه کشیده بود نشانم دهد، پارچه را کنار زد دیدم تمثال مولانا امیرالمومنین است و این حدیث در ذیل عکس نوشته شده بود:
«مَنْ أرادَ أنْ یَنْظُرَ إلى آدَمَ فی عِلْمِهِ وَ إلى نُوح فی فَهْمِهِ وَ إلى إبْراهیمَ فی حِلْمِهِ وَ إلى یَحْیَى بْنِ زَکَریَّا فی زُهْدِهِ وَ إلى مُوسَى بْنِ عِمْرانَ فی بَطْشِهِ، فَلْیَنْظُرْ إلى عَلیِّ بْنِ أبی طالِب»
هر که مى خواهد دانش آدم و فهم نوح و بردبارى ابراهیم و زُهد یحیى بن زکریّا و توانمندى موسى بن عمران را بنگرد، على بن ابى طالب را نظاره کند. (شواهد التنزيل لقواعد التفضيل , جلد۱ , صفحه۱۰۳)
سپس گفتند:
من سالهاست پی به حقانیت شیعه برده اما پیر شده ام و توان مقابله ندارم اگر بفهمن افراطی ها مرا خواهند کشت فلذا تقیه کرده ام.
تقاضا کرد که شما پیش اجدادتان شفاعت کنید.
رفقا گفتند چند سالی است از دنیا رفته الان سالهاست گذشته و همیشه هر جا زیارت اجداد طاهرینم رفته ام به نیابت آن پیرمرد حق پذیر زیارت و دعا کرده ام. یا حق
-------------------------------------
یادداشت های حجت الاسلام سیدعباس موسوی مطلق
افزودن دیدگاه جدید