تلفیق عرفان و سیاست
سخنرانی استاد موسوی مطلق در مراسم بازخوانی اندیشه و سیره شخصیتی استاد سید علی اکبر پرورش، بمناسبت سالکرد سالک مجاهد استاد پرورش
1403/10/4 اصفهان تخت فولاد
حجت الاسلام سیدعباس موسوی مطلق:
ابوسعید ابوالخیر میگوید:
مردان خدا ز خاکدان دگرند
مرغان هوا ز آشیان دگرند
منگر تو ازین چشم بدیشان کایشان
فارغ ز دو کون و در مکان دگرند
در بازخوانی اندیشه سیاسی مرحوم پرورش باید به یک نکته اساسی توجه کرد و آن هم اینکه به تعبیر رهبر انقلاب ایشان یار صدیق انقلاب بود؛ حتی نفرمودند یار صدیق امام یا یار صدیق من. مهم اصل کار است نه اشخاص. بعد از رحلت امام، مسئلهای که پیش آمد این بود که بسیاری از اطرافیان امام، معتقد به امام بودند، نه معتقد به ولایتفقیه؛ لذا بعد از ایشان گذر کردند.
آقای پرورش عمیقا به جایگاه انقلاب اسلامی معتقد بودند. نکتهای که در حیات آقای پرورش هست، همنشینی با اولیای الهی است که بسیار در شخصیت ایشان مؤثر است. خیلی از افراد ایشان را یک شخصیت سیاسی مؤمن و انقلابی میشناسند؛ چون فرد مشهوری بود و بیان گیرایی هم داشت. من در سال 57 تحقیقی پیرامون عارف بالله آیتالله میرزا محمدجواد انصاری همدانی انجام میدادم. من برخورد کردم به خاطرهای از مرحوم پرورش درباره ایشان. من خدمت آیتالله شوشتری آن را با تعجب تعریف کردم که از آقای پرورش چنین خاطرهای نقل شده. ایشان فرمودند: مگر احوالات آقای پرورش را نمیدانی؟ گفتم: نه. فرمودند: ایشان از شاگردان علامه طباطبایی و ملازمان آیتالله خادمی و همراهان مرحوم آقای دولابی است. بعدا هم در سال 78 قضیه دیگری در خصوص صحبت آقای دولابی پیرامون مقام معظم رهبری از ایشان نقل شده بود که فرموده بودند این سید روزبهروز بر نورانیتش افزوده میشود. غرض اینکه همنشینی با اولیا مثل علامه طباطبایی، شهید بهشتی و آیتالله خادمی که صاحب مقام تشرف بودهاند، شهید مطهری، مرحوم آقای دولابی و… جالب اینجاست که در اندیشه مرحوم پرورش همه اینها یک طرف و حضرت امام هم طرف دیگر.
یک نقطه برجسته دیگر زندگی ایشان که در مسئولیتهای حساسی مثل خبرگان قانون اساسی و مجلس و شورای عالی دفاع و وزارت آموزشوپرورش بودهاند، خصوصیات اخلاقی برجستهای هم داشتهاند، این است که ایشان با شجاعت تمام از انجمن حجتیه جدا شد. انجمن حجتیه در اساس تأسیس، درست بود و در خط مقدم مبارزه با بهائیت بود و واقعا هم عرصه را بر آنها تنگ کرده بود؛ لذا فرهیختگان ما عضو انجمن بودند. الان به انجمن تهمتهای ناروایی هم زده میشود؛ اما واقعا مشکل انجمن چه بود؟ انجمن حجتیه به اسلام منهای سیاست معتقد بودند و روایاتی برای اثبات حرف خودشان علم کردند.
دوم اینکه، با فلسفه و عرفان، مشکل مبنایی داشتند. جالب این است که امام قاطع در این دو مورد ایستاد. هر دو دسته روایاتی که اینها استناد میکردند، یا ضعیفالسند یا مجعول هستند. روایات ذم فلسفه و عرفان به کتاب حدیقهالشیعه میرسند که اساسا مورد تردید است. بزرگان ما را به استناد چهار روایت مبهم میخواستند از میدان به در کنند. جمله مرحوم پرورش بعد از خروج از انجمن خیلی جالب است:من بعد از امام زمان، آقای خمینی را موحدترین فرد روی زمین میدانم و این را با مطالعه، شناخت و معرفت میگویم. حالا که این پیرمرد (مرحوم حلبی) به ایشان توهین کرده، دیگر حاضر به همکاری با انجمن نیستم. نکته جالب این است که از همین برخورد میشود فهمید که مرحوم پرورش اهل سیاستبازی و مصلحتسنجیهای دروغین نیست.
نکته دیگری که خیلی مجهول است، بازخوانی اندیشه مرحوم پرورش برای مسئولان است. بسیاری از مسئولان ما الان اسم آقای پرورش را نشنیدهاند؛ با آن سوابق درخشان عملکردی که ایشان داشتهاند. تقریبا تنها دورهای که وزارت آموزشوپرورش واقعا آموزشوپرورش بود، دوران مسئولیت آقای پرورش است. در اکثر دورهها اصلا پرورشی وجود ندارد. در بعضی از زمانها حتی آموزش هم وجود ندارد؛ اما زمان مرحوم پرورش، واقعا آموزشوپرورش بود. اندیشه سیاسی و سلوک سیاسی ایشان حتما باید بازخوانی شود تا مشخص باشد که میشود مسئولیت را با سلامت و اطاعت از ولی جمع کرد.
میشود در دوران مسئولیت، دعای کمیل و نماز شب را ترک نکنی. مقام معظم رهبری نمازهای طولانی و باحالی دارد. یک وقتی به منزل یکی از مسئولان رفته و پرسیده بودند آیا شما نوافل را میخوانید؟ آن شخص گفته بود: حقیقتا فرصت نمیکنیم. آقا فرموده بودند: اتفاقا الان که مسئولیت دارید بیشتر باید توجه به خدا بکنید؛ چون بار سنگینتری دارید. مرحوم پرورش اینگونه بود. شخصیت معنوی ایشان هم باید برای نسل جوان بیان شود. در بحث معنویت، یک مورد انس با دعا و قرآن و تفکر هست. توجه ویژه ایشان به مسئله امامزمان مهم است. نکته بعد هم بیادعایی ایشان در این امور است. انشاءالله بیشازپیش بشود پیرامون این شخصیتها برای جامعه سخن بگوییم.
افزودن دیدگاه جدید