نامهٔ آیت الله شهید دستغیب به آیت الل‍ه ‌العظمیٰ بهجت

.......
کد خبر: 15662

نامهٔ ارادتمندانه آیة الله شهید دستغیب به آیةالل‍ه‌العظمیٰ بهجت

 بسم الل‍ه الرّحمن الرّحیم

 روحي لکم الفداء!

أدام الله ظلّکم الظّلیل و مجدکم الأثیل، و رزقني لقاءکم الشّریف بحقّ محمّد و آله الطّاهرین.

مخلصِ مهجورِ مشتاقِ از خدمت دور، به موقف عرض واقفان حضور عرضه می‌دارد که: پس از زمانی طویل و امدی بعید که مترصّد زیارت تعلیقهٔ آن‌جناب می‌بودم، اگرچه خود را احقر از آن می‌دانستم که به مخیّلهٔ آن‌جناب بگذرم، و لکن اولیاء الهی به اعتبار جامعیّتِ آن‌ها صفات کمالیّه را که از جملهٔ آن‌ها وَسِعَتْ رحمتُهُ کلَّ شَيء است، ممکن است گاهی به فکر بندهٔ بی‌مقداری و بیچارهٔ مبتلائی بیافتند.

تعلیقهٔ مبارکهٔ آن‌جناب را مطالعه نموده.. و از جهت تشرّف به این شرافت عظمیٰ و یادکردنِ آن‌جناب این ضعیفِ مبتلیٰ را کمال مسرّت حاصل گردید. و لکن از استعمال کلمات متشابه - کما هو دأبه الشّریف في السّابق - بر حزن افزوده شد.

اجمالاً عرض می‌شود: صاحبا!

یا منِ ناصبور را سوی خود از وفا طلب
یا تو که پاک‌دامنی، صبر من از خدا طلب

خصوصاً با این وضعیّتِ کنونیِ شیراز که علاوه حالات باطنی که لازمهٔ این حزن دائم است ابتلائات شخص حقیر و سایر مردم زیاد است و حقیر را خیلی متأثّر ساخته. مخصوصاً مسألهٔ نان که به‌سختی به مردم می‌رسد. و اشدّ از آن، شیوع مرض و کثرت اشتغال إلی دارالبقاء.

 و حقیر خیلی خائف هستم که مبادا در این اوضاعِ انقلابی، عارضه ای حادث شده و سبب حرمان حقیر از تشرّف ثانوی به خدمت آن‌جناب شود.

 به‌هرحال، اگرچه ضمیر منیر آن‌جناب، جام جهان‌نما است، اظهار احتیاج خود آنجا چه حاجت است؟!

امّا از جهت تسلیت نفس خود، خاطر شریف را مکدّر می‌نمایم و عرض می‌کنم: شما را به حقّ امیرالمؤمنین - ع - قسم می‌دهم اوّلاً در نوشتن مرقومهٔ شریف تعجیل فرمائید، و ثانیاً صریحاً مطالب لازمه را مرقوم فرمائید. و حالات حقیر به حدّی رو به انحطاط است که قابل وصف نیست. و قد نزلتُ منزلةَ الآیِسینَ من خیري.

سعدی مگر از خرمن اقبال بزرگان
یک خوشه بچینیم که ما کشت نکشتیم

مخصوصاً چندین مرتبه قصد اشتغال به بعضی از اربعینیّات نمودم و توفیق حاصل نشد. و بنده آن‌چه خیال می‌نمایم [این است] که از طریق عمل بسیار صعب و مشکل است، مگر آن‌که صِرف فضل و کرم [یار شود] اگرچه آن هم طمع و غرور شاید باشد. به‌هرحال، للجاهل في کلّ حالة خسرانٌ.

و مقدار زیادی از وقت حقیر فعلاً صرف مطالعهٔ کتب مختلفه است، مع أنّها لا یُسمِن و لا یُغني مِن الجوع است!

و بالجمله، چنان‌چه مصلحت بدانید چند کلمه صریحاً مرقوم فرمائید. و راجع به حرکت، اگر تاکنون به نظر شریف چیزی رسیده باشد مرقوم فرمائید. بالجمله از طرف این هیولای ناقابل، کوشش بی‌حاصل و بی‌صورتی است؛ هم مگر لطف شما پیش نهد گامی چند!

تا که از جانب معشوق نباشد کششی
کوشش عاشق بیچاره به جائی نرسد

 خیلی معذرت می‌طلبم از اطالهٔ سخن؛ چون المکاتبة نصف الملاقات است، لذا خاطر محترم را تصدیع دادم.

اندکی پیش تو گفتم غم دل، ترسیدم
که دل‌آزرده شوی، ور نه سخن بسیار است مطلب دیگر آن‌که چنانچه وجهی لازم شود، دریافت فرموده و حواله نمائید. امید است پرداخته شود. و راجع به جناب آقای شیخ محمّدحسن یزدی هنوز موفّق به استیجار نشدم. پس از استیجار عرض خواهد شد.

سلامٌ من الرّحمٰن نحوَ جَنابِکم
فإنّ سلامي لا یَلیقُ بِبابکم

الأحقر الأفقر: عبدالحسین دستغیب

افزودن دیدگاه جدید

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در وب سایت منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.