ملاقات حجت الاسلام موسوی مطلق با حاج اقا جعفر تقی پور

حاج اقا جعفر تقی پور
کد خبر: 14711

بسم الله الرحمن الرحیم
در هیاهوی بازار و مست بوی زعفران و عود و عنبر،  تماشای زرشک و اشک ، دیدن و شنیدن نقل و نقل های شیرین و شنیدنی ،  پشت میزی  که بالای سرش تمثال مبارک سلطان اولیا حضرت مولانا امیرالمومنین سلام الله علیه و قابی از لوحی که مرحوم حافظیان نوشته بودند نصب بود نشسته بود.
بعد تعارفات معمول از  زبان جناب مولوی با چشمانی که اغشته به اشک بود خواندند:
در شهر یکی کس را هشیار نمی‌بینم
هر یک بتر از دیگر شوریده و دیوانه
جانا به خرابات آ تا لذت جان بینی
جان را چه خوشی باشد بی‌صحبت جانانه
هر گوشه یکی مستی دستی ز بر دستی
و آن ساقی هر هستی با ساغر شاهانه
تو وقف خراباتی دخلت می و خرجت می
زین وقف به هشیاران مسپار یکی دانه
و بعد از غربت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف کفتند و ابیاتی را از مرحوم میرزا جانی قدسی (حاج غلامرضا میرزا جانی قدسی متولد ۱۳۰۴ و‌ متوفی ۲۰ آذر ۶۸ و از شاگردان مرحوم ادیب نیشابوری و شیخ هاشم قزوینی )خواندند:
ای که در حسن کسی همسر و همتای تو نیست
سرو افراخته چون قامت رعنای تو نیست

جلوه ی ماه فلک چون رخ زیبای تو نیست
کیست آن کو به جهان واله و شیدای تو نیست

گر چه پنهان ز نظر روی نکوی تو بود
چشم ارباب بصیرت همه سوی تو بود
--
آتش عشق تو در سینه نهفتن تا کی
طعنه ز اغیار تو ای یار شنفتن تا کی

همه شب از غم هجر تو نخفتن تا کی
روی نادیده و اوصاف تو گفتن تا کی
از مرحوم قدسی بسیار یاد کرد از شور و حال او، از مبارزات قدسی و از اشعار شیعی و انقلابی او .
از سیر تحول استادش مرحوم جعفر اقا مجتهدی گفت؛ گفت:
دورهاش رو زد از علوم غریبه تا خانقاه و ریاضت و‌ چله نشینی تا اینکه عاقبت فهمید هر چه هست و نیست در خانه ی اهل بیت علیهم السلام است، جعفر اقا مرد خدا بود اهل نماز و‌ توسل بود بسیار ایمان او قوی بود و هیهات که او را نشناختند….
حاج اقا جعفر تقی پور از مرحوم ایت الله کشمیری هم برایم گفت:
کشمیری نور بود، عالم و عاشق بود، از اشعار مرحوم کشمیری هم گفت ‌و بنده تعجب کردم چون در ایامی که محضرشان می رسیدیم گمان نمی کردم شعر هم گفته باشد علی ای حال ابیاتی را از ایشان نقل کرد:
می شمارند سبک خلق جهان
حاجت و فقرت که گردد اشکار
و‌ایضا:
زنده گر باشی تمام روزگار
در عبادت های حق لیل و‌نهار
گر نباشی دوست آل رسول
هیچ ناید این عبادت ها به کار
از نورانیت و صفای باطن علامه سید ابوالحسن حافظیان هم برایمان گفت.
واز تواضع و فروتنی بیش از حد مرحوم ایت الله سید جواد خامنه ای (والد مقام معظم رهبری) واز اخلاق و اخلاص او برایمان گفت .
و در پایان با چشم اشک بار از اشعار شیخ بهایی خواند:
ساقیا! بده جامی، زان شراب روحانی

تا دمی برآسایم زین حجاب جسمانی

بهرامتحان ای دوست،گر طلب کنی جان را

آنچنان برافشانم، کز طلب خجل مانی

بی‌وفا نگار من، می‌کند به کار من

خنده‌های زیر لب، عشوه‌های پنهانی

دین و دل به یک دیدن، باختیم و خرسندیم

در قمار عشق ای دل، کی بود پشیمانی؟
و در آخر مختصر خریدی از مغازه اش کردم و خداحافظی کردم و از آداب ملاقات اولیا خدا رساندن منفعت مالی است اگر چه مختصر باشد مخصوصا اگر به کسب مشغول هستند.

افزودن دیدگاه جدید

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در وب سایت منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.