ملاقات استاد سیدعباس موسوی مطلق با حجت الاسلام شیخ فضل الله موید

مرحوم حجت الاسلام شیخ فضل الله موید
کد خبر: 14378

بسم الله الرحمن الرحیم
عالم وارسته در عالم معنا آراسته مرحوم شیخ فضل الله موید را سالیان سال می شناختم، آغاز آشنائی در سال ۱۳۷۰ در منزل پیر روشن ضمیر مرحوم کربلائی احمد طهرانی بود، سپس در منزل عالم عارف مرحوم شیخ اسدالله طیاره با او بیشتر آشنا شدم.
روزی از منزل مرحوم طیاره  به دنبالش رفتم به یک میوه فروش چرخی که طالبی می فروخت رسید کنارش رفتم و از او طلب نصیحت کردم به شوخی و به ظاهر مسخره بازی جوابم را داد و در عین حال گفت: این طالبی ها رو باید بخرم و ببرم به بعضی خانواده های فقیر بدهم هم ایشان خوشحال میشود هم ان ها و خوشحالی این ها یعنی خوشحالی حضرت  امام زمان و خوشحالی امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف یعنی خوشحال خدای متعال .
بعد هم گفت:حالا برو تا من به کارم برسم.
طلبه های جوان را آیت الله صدا میزد و بزرگان را به نام مثلا سال ۷۲در ورودی سالن یک همایش ایستاده بود و با بزرگانی که می آمدند مزاح میکرد ازجمله :علامه جعفری وقتی آمد او را خطاب کرد به به شیخ محمد تقی تو که از من داغون تری ،  و مرحوم علامه چقدر با محبت با او بر خورد کرد آیت الله العظمی جوادی املی را صدا زد به به شیخ عبدالله ، و ایشان هم چه متواضعانه برخورد کرد و البته بعضی ها هم مغرورانه برخورد میکردند.
مرحوم طیاره میگفت: شیخ فضل الله گمنام و صاحب سر است.
مرحوم کربلائی احمد میگفت: شیخ فضل الله فضل خداست و دارای فضیلت است و ثمره ی علم را که تواضع است دارد، گره گشا هم هست.
یک شب از ترمینال جنوب خواستم به سمت قم بیایم که ایشان را هم آنجا دیدم بلافاصله ماشین دربست کردم وبا  ایشان با همان ماشین قم امدیم در طول مسیر با لطایف الحیلی و اصرار و تعهد به این کار تا زنده است به کسی نگویم از او سوال کردم آیا محضر حضرت حجت عجل الله تعالی فرجه الشریف مشرف شده یا نه.
فرمودند : گاهی منزل  تشریف آورده اند واز من دلجوی کرده است.
گفتم چه مواقعی تشریف آورده اند؟
گفت وقتی بعضی ها تمسخرم کرده اند و دلم شکسته شده و یا مواقعی که هر چه داشته ام در راه خدا انفاق کرده ام.
موقع نقل که بسیار یواش تعریف میکرد که راننده نشنود چه اشکی می ریخت بعد هم در اوج گریه شوخی کرد و دوباره تاکید کرد تا زنده ام راضی نیستم جایی نقل کنی.
جلوی ترمینال دستش را بوسیده بود و از این امر شاکی بود میگفت به دو دلیل ناراحتم دلیل اول اینکه کسی ببیند خیال میکند اینجا خبری است.
دلیل دوم  جواب اجدادت را چه بدهم اگر سوال کنند چرا گذاشتی فرزند ما دست تو را ببوسد.
گفتم چرا با این دو بزرگوار مرحوم طیاره و مرحوم کربلائی احمد بیشتر مرتبط بودی گفت:
مرحوم طیاره سادات رو عشق می ورزید و بسیار صبور بود و مرحوم کربلائی احمد هم در احسان به خلق الله ممتاز بود.
خدایش این شیخ شوریده ی عاشق را غرق نعمات خاصه فرماید.

-----------------------------------------------------

یادداشت های استاد سیدعباس موسوی مطلق

افزودن دیدگاه جدید

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در وب سایت منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.