ماجرای دو دینار!!!

کد خبر: 13246
پایگاه رسمی حجت الاسلام موسوی مطلق

آیت الله میرزا احمد سیبویه می فرمود:
زمانی که در نجف اشرف اقامت داشتیم، روزی منزل بودم که ناگهان کسی در زد.
رفتم در را باز کردم و دیدم شخصی دم در ایستاده است. دو دینار به من داد و رفت. من هم بی درنگ آن را در کلاهم گذاشتم و برگشتم و نشستم. چند لحظه بعد دوباره کسی در زد. رفتم بیرون؛ شخص دیگری بود، گفت:
مشکلی دارم که با دو دینار حل می شود. من خیلی سریع کلاه را برداشتم و دو دینار را به او دادم.
آن شخص خیلی تعجب کرد و رفت. و من فهمیدم در این امر، واسطه‌ی خیر بوده ام.
____________________________________________________

عطش حضور، ص 177 تألیف: حجت الاسلام سیدعباس موسوی مطلق

افزودن دیدگاه جدید

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در وب سایت منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.