زادروز: 1305
محل تولد: تهران
وفات: 5 آذر 1383 | 12 شوال 1425ه.ق
آرامگاه: حرم حضرت معصومه (س)
دین: اسلام
مذهب: تشیع

آیت‌الله حاج شیخ علی پهلوانی تهرانی (سعادت‌پرور)

عالِمِ عارف، آیت‌الله حاج شیخ علی پهلوانی تهرانی (سعادت‌پرور)

 حجت الاسلام سید عباس موسوی مطلق:

 زندگی‌نامه کوتاه

عارف واصل، آیت‌الحق، حاج شیخ علی سعادت‌پرور، در سال 1305 در خانواده‌ای مذهبی در تهران[1] به دنیا آمد و در سنین کودکی به مکتب رفت، او مقدّمات علوم دینی را نزدِ آقا شیخ محمّدحسین زاهد[2] و مرحوم آقا شیخ علی‌اکبر بُرهان[3] - از جمله شاگردان مرحوم آقا سیّدعلی قاضی - فرا گرفت. در سال 1323 برای ادامه‌ی تحصیل به قم مُشَرَّف گردید و ضمن فراگیری علوم حوزه (فقه، اصول و فلسفه) نزدِ حضرت آیت‌الله بروجردی، امام‌خمینی و علّامه طباطبایی - رحمهم‌الله - با شخصیّت معنوی حضرت علّامه طباطبایی آشنا شد و پس از اندک زمانی، گمشده‌ی خود را در وجود آن بزرگوار یافته، در سال 1331 رسماً در جرگه‌ی شاگردان اخلاقی - عرفانی ایشان درآمد و به جلسات خصوصی آن عارف بزرگ راه یافت. از آن زمان تا رحلت علّامه طباطبایی از محضر ایشان کسب فیض کرده، در زمان آن بزرگمرد با اجازه‌ی حضرتش به تربیت اخلاق سالکان راه حق همّت گماشت و تمام عمر شریف خود را صَرفِ این مهم کرد[4].

آیت حق، استاد سعادت‌پرور، از ملازمان مرحوم آیت‌الله کاشانی و نیز حضرت امام‌خمینی، و از 15 خرداد 1342 تا پایان عمر مدافع نهضت اسلامی بود و نیز از یاران و دوستان نزدیک مقام معظّم رهبری به شمار می‌آمد.

*

برخی آثار استاد عبارت‌اند از:

1. جلوه‌ی نور[5]؛

2. فروغ شهادت[6]؛

3. الشّموسُ المُضیئه[7]؛

4. سرّ الاِسراء[8]؛

5. جمال آفتاب[9]؛

6. قرآن و فطرت[10]؛

7. پاسداران حریم عشق[11].

*

و... او که چراغی در دست داشت و خورشیدی در برابر؛ هرگز دلش نلرزید، و دستش. هماره کاروان سالکان را به حرکت فرا می‌خواند و هیچ‌گاه، گامی به عقب ننهاد.

روحی رها داشت و چیزی بر جا نگذاشت! تنها یک پنجره از او باقی ماند؛ یک پنجره برای دیدن و شنیدن. دنیای رنگارنگ امروز را رها کرد و به روزگار و سرای پایدار روی آورد. اُسوه‌ی انسان جاودان بود، که به دریای درونِ خویشتنِ خویش فرا می‌رفت و هرچه را احساس می‌کرد، بر زبان می‌آورد...[12].

عارفِ واصل، آیت‌الله سیّدعبدالله جعفری تهرانی[13] می‌فرمود: «لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیءٌ»[14]!

روح ملکوتی آن بزرگمرد - که با سَحَر و شب بسیار اُنس داشت - در سَحَرگاه پنج‌شنبه دوازدهم شَوّال 1425[15] داعیِ حق را لبّیک گفت[16].

 فُلانی گفت نَم پس بده

برای ملاقات و شَرَفیابی به محضر عالِم عظیم‌الشّأن، عارف صمدانی، مرحوم آیت‌الله حاج شیخ‌علی‌آقاپهلوانی تهرانی مشهور به «سعادت‌پرور» به انگیزه‌های مختلفی به منزل ایشان مراجعه می‌کردم. به طور مثال نوشتن کتابی درباره‌ی مرحوم آیت‌الله انصاری همدانی، که مرحوم پهلوانی دائماً می‌فرمود: «بنده چیزی نمی‌دانم. مرحوم آقای انصاری را نیز دوبار ملاقات [کردم] و خدمتشان رسیدم. بیش از این بلد نیستم».

امّا از آن‌جا که خوشبختانه یا بدبختانه برای ملاقات با اولیای خدا عطش خاصّی دارم، مجدّداً مراجعه می‌کردم، ولی مطلوب حاصل نمی‌شد و فقط از محضرشان بیش از تماشای چهره‌ی ملکوتی ایشان - البتّه آن‌هم از سرِ ما زیاد بود (جمال چهره‌ی تو، حُجّتِ موجّهِ ماست) - نصیب نمی‌شد. تا به مناسبتی، یکی از اولیاالله فرمود: این دفعه برو بگو: «فُلانی گفت: نَم پس بِدِه». بار دیگر آمدم، ولی این بار چون از نماز آیت‌الله بهجت می‌آمدیم، دو نفر از طلّاب محترم همراه من شدند. بعد که رسیدیم منزل ایشان، مطلب عرض شد. فرمود: داخل بیایید.

رفتیم و در محضرش نشستیم. آن بزرگوار سرش را پایین انداخت و سکوت کرد. من نیز ساکت بودم؛ چرا که:

در حریمِ عشق، نتوان دَم زد از گفت و شنود

زانکه آن‌جا جمله اعضا چشم باید بود و گوش
 

یکی از همراهان شروع کرد به گلایه از نبودنِ استادان و عارفانی همچون: امام، مرحوم مَلکی، مرحوم قاضی و بی‌کس شدن طلّاب و...، گرچه ایشان اشتباه کرد! و نباید در محضر آیت‌الله پهلوانی که خود از آن طایفه بود و در آن مرتبه قرار داشت، شِکوه می‌کرد.

ولی حضرت آقا، بعد از سخنان آن سالکِ عجول - البتّه فقط در آن زمان - سرِ مبارکش را بلند کرد و جمله‌ای فرمود، که هنوز هم، اثرش در قلب و ذهنم مانده و عرق شرمندگی‌اش خشک نشده است. فرمود:

... دَرد نیست، وگرنَه طبیب هست.[17]

لحظاتی بعد عرض کردم: حضرت آقا! رُخصت. «در خانه اگر کس است، یک حرف بس است[18].»

 

 پیام تسلیت مقام معظم رهبری در پیِ رحلت آیت‌الله پهلوانی تهرانی

بسم الله الرّحمن الرّحیم

جناب مُستَطاب، حجّت‌الاسلام و المسلمین آقای شیخ حسن آقای تهرانی ـ دامت برکاته ـ !

با تأسّف و تأثّر، خبر رحلت برادر بزرگوارتان عالِمِ عارف، پارسا و پرهیزگار، مرحوم حجّت‌الاسلام والمسلمین آقای حاج شیخ علی آقای پهلوانی تهرانی را دریافت کردم.

آن بزرگوار، عمر طیّب و طاهر و همراه با تلاش مبارکی را در تعظیم و ترویج معارف الهی و توحیدی گذراندند و نمونه‌ای از صفا و اخلاص بودند. امید است لطف و فضل الهی و مغفرت و رحمتی که به بندگان صالح خود وعده فرموده است، شامل حال این بنده‌ی پاک و بی‌آلایش شود. این‌جانب به جناب‌عالی و خانواده‌ی محترم و مُکرّم ایشان صمیمانه تسلیت عرض می‌کنم.

والسّلام علیکم و رحمةالله و برکاته

7 / 9 /1383 سیّد علی خامنه‌ای

 

منبع: عطش حضور، تالیف حجت الاسلام سیدعباس موسوی مطلق، صفحه 103 الی 111
پی نوشت ها
[1] . پدرِ ایشان «عبدالله» و مادرش «مریم» نام داشت و عقد ازدواج آنان در سال رحلت مرحوم «حاج میرزا جواد ملکی تبریزی» صورت گرفت. منزل شخصی آن‌ها در محلّه‌ی «اسماعیل بزّاز» واقع بود.

[2] . استاد سعادت‌پرور می‌گفت: مرحوم حاج شیخ‌محمّدحسین زاهد، فردی اهل تربیت و اخلاق بود و هر هفته همراه ایشان پای پیاده، گاهی به امامزاده داوود و گاهی به ابن‌بابویه، مقبره‌ی شیخ صدوق می‌رفتیم و عصر جمعه به صورت دسته‌جمعی دعای «سِمات» را در برگشت می‌خواندیم.

[3] . استاد می‌فرمود: دروسی نظیرِ سیوطی، مُغنی، مَعالم، لُمعه و قوانین را در «مسجد لُرزاده» نزدِ مرحوم آیت‌الله حاج شیخ‌علی‌اکبر بُرهان آموختم.

[4] . برگرفته از: فصلنامه‌ی اندیشه‌ی دینی، پیش شماره، بهار 1384، ص 108 - 124؛ به قلم حجّت‌الله نیکی ملکی (مدیر مسؤول)؛ با تلخیص.

[5] . کتابی با شیوه‌ای دلنواز و مُستند، در زمینه‌ی منازل و مقامات صدّیقه‌ی کبری، فاطمه‌ زهرا سلام الله علیها، در یک مقدّمه، 30 فصل و یک خاتمه.

[6] . تحقیقی نو و مُستند درباره‌ی نهضت حسینی و مسایل مربوط به اِحیایِ حرکت آن حضرت، که در 31 فصل، با اِستناد به احادیث واردشده و دور از نظرهای بی‌پایه، به تحلیل قیام تاریخی بی‌نظیر آن حضرت از لِحاظ اخلاقی - عرفانی پرداخته است.

[7] . پژوهشی تازه و مستدل، درباره‌ی وقایع دوره‌ی غیبت و ایّام ظهور امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف و رجعت امامان و... در 4 بابِ عمده، یک خاتمه و مجموعاً 60 فصل. این اثر، ترجمه شده و به «ظهورِ نور» نام‌بُردار است.

[8] . بحوث اخلاقیّة عرفانیّة فی شرح حدیث‌المعراج‌الّذی هو حوار بین‌الله و رسوله صلی الله علیه و آله و سلم. این اثر، تلاشی است به منظور اِحیای حدیث شریف معراج.

[9] . موسوعه‌ای دَه جلدی است که با استفاده از روش «تفسیر حافظ به حافظ» و بهره‌گیری از آیات، روایات و اَدعیه‌ی متناسب و به دور از اصطلاح‌پردازی‌های ادبی و عرفانی، از منظر معارف توحیدی به شرح غزل‌های حافظ پرداخته و نقاب از چهره‌ی مَقاصد و اشارات خواجه‌ی شیراز، باز می‌گشاید.

[10] . حاصل عمری تکاپوی علمی - عملی حضرت استاد در دستیابی به معانی، بُطون و حقایق قرآن کریم.

[11] . کلمات عارفان، در 10 جلد؛ ر.ک: کیهان فرهنگی، ش 234 و 235.

[12] . برگرفته از: «آن چشم‌های بارانی»، روزنامه‌ی رسالت؛ یادی از عارف صمدانی، آیت‌الحق، حاج شیخ‌علی سعادت‌پرور (پهلوانی تهرانی).

[13] . حضرت آیت‌الله جعفری تهرانی نیز در شهریور 1391 به حق پیوست و کنارِ مزار آیت‌الله سیّد احمد زنجانی در حرم حضرت معصومه سلام الله علیهابه خاک سپرده شد.

[14] . روزنامه‌ی رسالت، چهارشنبه 1383/10/23، سال بیستم، ش 5489، ص 6.

[15] . پنجم آذر 1383.

[16] . ر.ک: ناگفته‌های عارفان، دفتر 3، ص 31 - 69.

[17] . عاشقْ که شد، که یار به حالَش نظر نکرد

ای خواجه! دَرد نیست، وگرنه طبیب هست

[18] . عزّالدّین محمود کاشی:

گفتم که مرا علمِ لَدُنّی هوس است

تعلیم بکُن اگر تو را دسترس است

گفتم که: «اَلِف». گفت: دگر؟ گفتم: هیچ...