زادروز: 2 دی 1273 | 1312ه.ق
محل تولد: اراک
وفات: 8 آذر 1373 | 25 جمادی الثانی 1415ه.ق
آرامگاه: حرم حضرت معصومه (س)
دین: اسلام
مذهب: تشیع

آیت‌الله العظمی حاج شیخ محمّدعلی اراکی

شیخ الفقها والمجتهدین آیت‌الله العظمی حاج شیخ محمّدعلی اراکی

 
حجت الاسلام سید عباس موسوی مطلق:

زندگی‌نامه کوتاه

در 24 جمادی‌الآخر 1312 از خاندانی پاک‌نهاد و روحانی در «اراک» پا به عرصه‌ی وجود نهاد. پدرش حاج میرزاآقا از عالمان پرهیزگار آن شهر، و مادرش از فرزندان «سیّدحسن واقف[1]» بود[2].

در دوازده‌سالگی گلستان سعدی را با خطّی بسیارزیبا از خود به یادگار گذاشت، که نخستین اثر ایشان محسوب می‌شود و خلاصه‌ای از آن منتشر گردیده است. بیست سال یا اندکی بیش‌تر از عمر را پشت سر گذاشته بود که به دستِ مبارک آیت‌الله حاج شیخ عبدالکریم حائری به لباس روحانیّت و عِمامه مفتخر شد.

آیت‌الله اراکی در همین سالیان - با وساطتِ استاد خویش آیت‌الله حائری - با دختر حاج‌محمّدابراهیم خوانساری ازدواج کرد، که ثمره‌اش سه پسر و شش دختر بود.

از استادان ایشان می‌توان به: عمادالذّاکرین (استادِ خط)، آیت‌الله حاج شیخ عبدالکریم حائری (مؤسّس حوزه‌ی علمیّه‌ی قم)، و آیت‌الله حاج سیّد محمّدتقی خوانساری اشاره کرد.

برخی شاگردانِ حضرتش عبارت‌اند از: حاج سیّدمهدی کشفی بروجردی، حاج میرزا احمد زیارتی سنگسری، حاج شیخ محمّدِ شاه‌آبادی، حاج شیخ علی‌پناه اِشتهاردی، حاج شیخ‌جلال طاهر شمس گلپایگانی، حاج شیخ غلامرضا صلواتی، حاج شیخ رضا استادی و حاج سید محسن خرازی.

اصول فقه (یک دوره‌ی 2 جلدی)، رسالة فی‌الارث، المکاسب‌المحرّمه، کتاب‌البیع (2 جلد)، کتاب‌النّکاح، کتاب‌الصّلاه، و رسالة فی الاجتهاد والتّقلید، عناوین بعضی آثار منتشرشده‌ی آیت‌الله اراکی است.

پس از رحلت آیت‌الله سیّدمحمّدتقی خوانساری در سال 1371 ق، آیت‌الله اراکی به جای ایشان امامت نماز جماعت شب‌ها در مدرسه‌ی فیضیّه[3]، و روزها در حرم مطهّر حضرت معصومه سلام الله علیها را بر عهده گرفت. همچنین امامت جمعه نیز به ایشان منتقل شد، که تا چندسال پس از پیروزی انقلاب اسلامی، ادامه داشت[4].

مرجعیّت آیت‌الله اراکی نیز هنگام رحلت امام خمینی با حمایت و تأیید مقام رهبری، آیت‌الله خامنه‌ای - دامت برکاته - برای تثبیت نظام جمهوری اسلامی بسیار مؤثّر و تعیین‌کننده بود[5]... سرانجام در 25 جمادی‌الآخر 1415 ایشان در تهران، چشم از جهان فروبست. پیکر پاکش در تهران با حضور کم‌سابقه‌ی مَردم و رهبر معظّم، تشییع و به قم منتقل گردید. آیت‌الله بهجت بر پیکر ایشان نماز گزارد و در حرم حضرت معصومه سلام الله علیها  مدفون شد[6].

 نامه‌ای به سلمان عصر

ظاهراً در کلاس پنجم ابتدایی که به شدّت تحت تأثیر مباحث استاد حاج آقا شوشتری بودم، گرچه چیزی نمی‌فهمیدم، آتش و عطش در دلم پدید آورده بودند؛ لذا از هر مجالی برای آرامش خویشتنِ خویش بهره می‌بُردم، ولی دستیابی به ایشان ممکن نبود. به قولِ حافظ:

هر ناله و فریاد که کردم، نَشِنیدی

پیداست نگار! که بلند است جناب‌ات
 

در همان روزگاران همراهِ یکی دیگر از دوستانِ بر حسبِ ظاهر کوچک‌تر، با همان ادبیّات کودکانه نامه‌ای مفصّل به محضر شیخ الفقها والمجتهدین،سلمانِ عصر، آیت‌الله اراکی نوشتم که: برای ازدیادِ مَحبّت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف و یافتن استاد اخلاق، چه کُنیم؟

پاسخ ایشان بعد از مدّتی، این بود:

«گناه نکنید. نماز اوّل وقت بخوانید.»

هرچند آن ایّام هنوز به سنّ تکلیف نرسیده بودم، تأثیری شگرف در روح و جانم نهاد.

سال‌ها بعد که در عالَمِ طلبگی، آداب نامه‌نگاری به محضر بزرگان را آموختم، نامه‌ای به محضر فقیه عارف، حضرت آیت‌الله بهجت با همان تقاضا (شیوه‌های ازدیاد مَحبّت به امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف) تقدیم کردم. حضرت ایشان نیز در پاسخ نوشته بود:

«گناه نکنید. نماز اوّل وقت بخوانید.»

نکته‌ی جالب در نخستین نامه این‌که پس از امضا نوشته بودم: «الاحقر» فلانی.

چندی بعد دوستی بزرگ‌تر از من، نامه را دید و خندید! تلخ بود، ولی شیرین شد. تند بود، ولی آرام‌مان کرد. می‌گفت: شما نباید بنویسید: الاحقر! الاحقر مخصوصِ خودِ آیت‌الله اراکی، امام، آیت‌الله گلپایگانی و... است. وقتی شما می‌نویسید: الاحقر؛ یعنی من خیلی بزرگم!

تذکّرش در ما و حتّا دیگران، مؤثّر افتاد.

البتّه در دوران طلبگی، به محضر آیت‌الله اراکی، هر چند بیمار بود، می‌رسیدیم. نصیحت‌های ایشان را هنوز به یاد دارم: ارتباط و توسّل به سیّدالشّهدا حضرت اباعبدالله علیه السلام، حضرت ولیّ عصر عج الله تعالی فرجه الشریف، نماز اوّل وقت و تلاوت کلام‌الله مجید.

 به مِی، سجّاده رنگین کُن

یکی از استادان ما می‌فرمود:

اواخر عمر مرحوم آیت‌الله اراکی، همراه تعدادی از دوستان به محضرش مُشرّف شدیم، و تقاضای نصیحت کردیم. آن بزرگمرد، در جواب، چند شعر[7] از جمله غزلی کامل و بیتی نیز از غزل دیگر حافظ خواند:

ای دل! غلامِ شاه جهان باش و شاه باش

پیته در حمایتِ لطفِ اله باش

از خارجی، هزار به یک جو نمی‌خرند

گو کوه تا به کوه، منافق سپاه باش

چون احمدم شفیع بُوَد روزِ رستخیز

گو این تنِ بلاکشِ من، پُرگناه باش

آن را که دوستیِّ علی نیست، کافِر است

گو زاهدِ زمانه و، گو شیخِ راه باش

امروز زنده‌ام، به ولای تو یاعلی!

فردا، به روح پاکِ امامان، گواه باش

قبر امامِ هشتُم، سلطانِ دین، رضا

از جانْ ببوس و بر درِ آن بارگاه باش

دستت نمی‌رسد، که بچینی گُلی ز شاخ

باری، به پای گُلْبنِ ایشان، گیاه باش

مَردِ خداشناس، که تقوا طلب کُنَد

خواهی، سفیدجامه و خواهی سیاه باش

حافظ! طریق بندگیِ شاه، پیشه کُن

وانگاه در طریق، چو مردانِ راه باش[8]
 

و این بیت از غزل اوّل حافظ را، حُسنِ ختام قرار داد:

به مِیْ، سجّاده رنگین کُن، گرت پیرِ مُغان گوید

که سالِک، بی‌خبر نَبْوَد ز راه و رسمِ منزل‌ها
 

روحش شاد باد.

 پیام تسلیت مقام معظّم رهبری در پیِ ارتحال آیت‌الله العظمی اراکی

بسم‌الله الرّحمن الرّحیم

اِنّا لله وَ انّا اِلَیهِ راجِعُون

با تلخ کامی و اندوه اطّلاع یافتیم که عالِم ربّانی، فقیه اهل بیت عصمت و طهارت، شیخ‌الفقهاء والمجتهدین، مرجع اَعلای شیعه، حضرت آیت‌الله‌العظمی آقای حاج شیخ محمّدعلی اراکی، دارِ فانی را وداع گفته و جهان تشیّع را به سوگ خود نشانیدند.

این عبدِ مُمْتحنِ خدا و عالِمِ زاهد و پارسا و این ذخیره‌ی گرانبهای الهی در روزگار ما و این بقیّه‌ی سَلَف صالح و یادگار اساتید علم و تقوا، از جمله برگزیدگانی بود که عمر طولانی و پُربرکت را بی کم‌ترین خَدشه و شائبه‌ای در طهارت و نزاهت و قداسَت و معنویّت به سر آورد، راه خدا را با گامی استوار و اراده‌ای خلل‌ناپذیر طی کرد و یک قرن دل و جان مُنَوَّر و پاکیزه‌ی خود را در برابر جلوه‌های رنگارنگ دنیای فانی، تسلیم‌ناپذیر و تسخیر‌ناپذیر نگاه داشت.

در امتحان‌های دشواری که در یک زندگی صدساله و در حوادث بزرگ و کوچک آن در برابر هر کسی قرار می‌گیرد، مانند کوه استوار و بی‌تزلزل باقی مانْد. هرگز به دنیا و مَقام و جلال آن نیندیشید و هرگز احساسات شخصی، ایشان را از شناختن و پیمودن راه خدا بازنداشت. به سوی شُهرت و محبوبیت و مقبولیت، قدمی برنداشت و آن‌گاه که مقدّس‌ترین و گرامی‌ترین نوع شُهرت و محبوبیت با انتخاب شدن از سوی میلیون‌ها انسانِ مؤمن به مرجعیّت تقلید به سراغ ایشان آمد، با آن بسی کریمانه و بزرگ‌مَنِشانه روبه‌رو شد؛ اگر چه حاجت مَردم را برآورد و از آنان در راه خدا دستگیری کرد، امّا خود همان عبد محتاج الهی باقی ماند و دلِ خاشع و روح پارسای خود را با مَحبّت الهی و ولایت اولیای معظّمِ خدا بیش از پیش پیوند زد.

اکنون آن مرجع پارسا به ملکوت اَعلا پیوسته و آن دامان پاک از عالَمِ مادّه برچیده شده است. او از حقیقتِ {لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ}[9] برخوردار و به مجاورت اَرواح مطهّره‌ی اولیا و صُلَحا سرافراز است، ولی جهان تشیّع و حوزه‌های علمیّه عزادارند.

این‌جانب این ضایعه‌ی بزرگ را به ساحت مقدّس حضرت ولیّ الله الاعظم ـ ارواحنا فداه ـ و به فرزندان گرامی و فاضل و بیتِ شریف ایشان و نیز به عُموم شیعیان جهان و ملّت بزرگ اسلام و حوزه‌های علمیّه مخصوصاً حوزه‌ی عظیم‌الشّأن قم که این بزرگوار یکی از بنیانگذاران و استوانه‌های آن بودند، تسلیت می‌گویم.

بی شک حوزه‌ی علمیّه‌ی فیّاض و پُربرکتِ قم، صدقه‌ی جاریه‌ای است که جهان اسلام در آزمون‌های دشوار و در امر تقلید و هدایت عام دینی می‌تواند از برکات آن استفاده کند. این حوزه‌ای که در دوران معاصر منشأ بزرگ‌ترین و پاک‌ترین انقلاب جهان شد و رهبری همچون شخصیّت درخشان و کم‌نظیر امام خمینی را به جهان اسلام هدیه کرد و ذخیره‌ی گرانبهایی چون مرحوم آیت‌الله العظمی اراکی را که سالیانی در حریم خویش برای لحظه‌ی نیاز جامعه‌ی اسلامی محفوظ داشته بود، بهنگام، تقدیم امّت اسلامی کرد، امروز نیز علی‌رغمِ دشمنان اسلام منبع عظیم و تمام نشدنی رجالِ فقاهت و تقوا است. امروز بحمدالله شخصیّت‌های علمی بزرگی در آن حوزه‌ی پُرفیض و پُربرکت سرگرم تحقیق و تدریس و تربیت شاگردان و فراهم آوردن آثار علمی و تهذیب نَفْس و کمک به امّت مسلمانند و به فضل الهی نیازِ مَردم به مرجع تقلید جامع‌الشّرایط از آن حوزه‌ی مبارکه برآورده گردیده است. البتّه دشمنان اسلام از سال‌ها پیش همواره تلاش کرده‌اند که این مشعل درخشان را خاموش و کم فروغ کنند و به خصوص پس از شروع نهضت اسلامی در قم، جِدّ و جَهد آنان برای منزوی کردن حوزه‌ی قم چند برابر شد. پس از پیروزی انقلاب اسلامی خصومت آشتی ناپذیر استکبار جهانی و همه‌ی دشمنان اسلام با حوزه‌ی علمیّه‌ی قم علنی‌تر و بسی خصمانه‌تر گردید و بغض آنان در انواع تبلیغاتشان بیش از پیش آشکار شد. ولی بحمدالله عظمت علمی این مرکز عظیم جهانی و وجود شخصیّت‌های بزرگ علمی و تقوایی در آن بر همه‌ی ترفندها فایق آمده است و همچنان مرکز توجّه و ارادت و عشق و ایمان ملّت مسلمانان به خصوص شیعیان سراسر جهان باقی مانده است و از این پس هم همین‌گونه خواهد بود. از خداوند متعال سربلندی و عظمت حوزه‌ی مقدّسه‌ی قم و دیگران حوزه‌های پُربرکت علمی را مسألت نموده و امیدوارم توجّهات حضرت بقیّةالله الاعظم ـ ارواحنا فداه ـ شامل حال علمای اَعلام و فُضَلا و طلاب جوان این حوزه‌ها بوده و ملّت مسلمان را از برکات علمی آنان برخوردار فرماید. وَالسّلام عَلی عِبادِالله الصّالِحین.

 

سیّد علی خامنه‌ای

بیست و ششم جمادی الاخر 1415

نُهُم آذر 1373

 

منبع: کتاب عطش حضور، تالیف حجت الاسلام سیدعباس موسوی مطلق، صفحه 15 الی 26
پی نوشت ها
[1] . در حوالی «نطنز» بارگاهی بشکوه دارد.

[2] . آیت‌الله اراکی، چهارمین و آخِرین فرزند حاج میرزا آقا مصلحی فراهانی است، که در سال 1255 قمری در فراهان (ظاهراً مصلح‌آباد) تولّد یافت و به سال 1354 (حدود صدسالگی) رحلت کرد و در قبرستان نو (قم) در بُقعه‌ای به خاک سپرده شد؛ ر.ک: آشنایی با مراجع تقلید / 66 - 67.

[3] . نماز جماعت ایشان در مدرسه‌ی فیضیّه از لِحاظ کمّیّت و کیفیّت، کم‌نظیر بود؛ ر.ک: روزنامه‌ی جمهوری اسلامی، پنج‌شنبه، 1373/9/10، ش 4495، ص 15.

[4] . در مسجد امام حسن عسکری علیه السلام، قم؛ ر.ک: روزنامه‌ی کیهان، پنج‌شنبه، 17/9/1373، ش 15229، ص 7.

[5] . آیت‌الله اراکی در سال 1371 ق - پس از وفات آیت‌الله خوانساری - و نیز 1381 - بعد از رحلت آیت‌الله بروجردی - به صورت طبیعی در مسیر مرجعیّت قرار گرفت، امّا این مسؤولیّت بزرگ و حسّاس را نپذیرفت، تا سرانجام، گروهی از استادان حوزه، همزمان با وفات امام خمینی لازم دانستند ایشان را، کنارِ آیت‌الله گلپایگانی و آیت‌الله خویی به عنوان یکی از مراجع تقلید جهان تشیّع مطرح سازند؛ آشنایی با مراجع تقلید / 71 - 72.

[6] . پنج‌شنبه 10 آذر 1373، در مسجدِ بالاسر... در سوگ آیت‌الله اراکی، حوزه‌های علمیّه یک هفته تعطیل گردید. هیأت دولت جمهوری اسلامی نیز چهارشنبه نُهُمِ آذر را تعطیل و یک‌هفته عزای عمومی در سراسر کشور اِعلام کرد؛ شرح حال آیت‌الله‌العظمی اراکی / 75 - 76.

[7] . از سنایی و ملّای رومی.

[8] . دیوان حافظ، نسخه‌ قدسی.

[9] . یونُس / 62.