زادروز: 1303 | 1343ه.ق
محل تولد: نجف اشرف
وفات: 18 فروردین 1378 | 20 ذی الحجة 1419ه.ق
آرامگاه: حرم حضرت معصومه (س)
دین: اسلام
مذهب: تشیع

آیت الله سیدعبدالکریم کشمیری

عالِمِ عارف، مرحوم آیت‌الله حاج سیّد عبدالکریم کشمیری

 

حجت الاسلام سیدعباس موسوی مطلق:

 زندگی‌نامه کوتاه

عالِمِ ربّانی و فقیه صمدانی، آیت‌الله سیّد عبدالکریم کشمیری رضوی، به سال 1343 ق، در نجف اشرف در خانواده‌ای روحانی تولّد یافت. پدرش حجّت‌الاسلام سیّدمحمّدعلی رضوی کشمیری، عالِمی عامل و دانشمندی زاهد و متّقی، و نیز داماد آیت‌الله سیّدمحمّدکاظم طباطبایی یزدی بود. وی به دلیل علاقه‌ی فراوان خویش به استادش حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی[1]، نام فرزند خود را عبدالکریم نهاد.

از همان کودکی، آثار استعداد و بزرگی در ایشان مشاهده می‌شد. در 7 سالگی با بیانِ ساده‌ی استاد اخلاق، شیخ مرتضی طالقانی[2]، متحوّل، و سپس به دستور پدرش به تحصیل علوم دینی مشغول شد.

آیت‌الله کشمیری پس از تکمیل مقدّمات و ادبیّات نزدِ پدر بزرگوارش، به فراگیری سطوح عالیِ حوزه نزدِ آیت‌الله بهجت، شیخ راضی تبریزی، شیخ محمّدحسین تهرانی، شیخ مجتبی لنکرانی و شیخ علی‌محمد بروجردی... پرداخت. در فلسفه و حکمت اسلامی از محضر شیخ صدرا بادکوبه‌ای و شیخ عبدالحسین غَرَوی رَشتی بهره جُست و در درس خارجِ فقه و اصول آیات عظام: خویی و سیّد عبدالاَعلی سبزواری شرکت کرد. ایشان بر اثرِ هوش و استعداد علمی فراوان، مراحل اجتهاد را به سرعت گذارند و به درجه‌ی اجتهاد نایل آمده، شاگردان بسیاری را تربیت کرد. سپس به تدریس سطوح عالی و فلسفه پرداخت و از استادان مُبرّز این دروس در نجف به شمار می‌آمد.

آیت‌الله کشمیری، مراتبِ سِیر و سلوک و عرفان و اخلاق را در محضر آیت‌الله قاضی، شیخ مرتضی طالقانی، شیخ عبّاس قوچانی و آقا سیّد هاشم حدّاد سپری کرد. وی در 21 سالگی، استاد عزیزش شیخ مرتضی طالقانی، در 23 سالگی، سیّدعلی قاضی و در 26 سالگی نیز پدرش را از دست می‌دهد و در فقدان آنان به سوگ می‌نشیند.

مرحوم کشمیری در سال 1400 ق[3]، به دلیل حق‌گویی‌ها و حق‌طلبی‌هایش از عراق اخراج می‌شود؛ ابتدا مُقیمِ تهران و سپس تا پایان عمر شریفش ساکن قم می‌گردد. ایشان در قم، شیوه‌ی انزوا و گوشه‌گیری را برگُزید... شهید مصطفی خمینی، دکتر محمّدباقر لاریجانی، مرحوم مروی، حجّت‌الاسلام محمّد صافی، مرحوم شیخ محمدتقی انصاری همدانی، حاج شیخ عبدالقائم شوشتری، سید علی اکبر صداقت، شیخ جعفر ناصری و... از جمله شاگردان او محسوب می‌شوند.

سرانجام، آن عارفِ بزرگ و فقیه گرانمایه، چهارشنبه بیستم ذی‌حجّه‌ی 1419[4] در 74 سالگی، بر اثرِ سکته‌ی مغزی، رویْ در نقاب خاک کشید. حضرت آیت‌الله بهجت بر جنازه‌ی شریفش نماز گزارد، و به دستور مقام معظّم رهبری در قسمت بالاسرِ حضرت معصومه÷ - کنارِ قبر علّامه طباطبایی - دفن گردید[5]

 

آغاز آشنائی

وصفِ این بزرگمرد ابتدا از عالِم ربّانی مرحوم حاج شیخ محمّد تقی انصاری همدانی به گوش جانم رسید. با کمال ادب از ایشان نشانی طلب کردم، که با نهایتِ تواضع و مَحبّت مرحمت کرد؛ لذا به دیدارش شتافتم. در همان ملاقات اوّل، اثری که باید بگذارد، گذاشت. با این‌که بنای ایشان بر سکوت بود، مع‌الوصف جلسه‌ی اوّل از نام حقیر سؤال کرد و این‌که با چه کسی رفت و آمد دارم و چه کسی گفته آن‌جا بروم. به سؤال‌های ایشان پاسخ دادم. و مدّتی رفت و آمد کردم. روزی آن مرحوم را به حقّ حضرت ختمی مرتبت که در آستانه‌ی بعثت آن بزرگوار بودیم، قَسَم دادم تا اجازه بفرماید سه روز خادمِ ایشان باشم.

با لبخندی عمیق فرمود: احتیاجی نیست.

اصرار کردم، پذیرفت. عرض کردم: ما احتیاج داریم.

و سه روز از صبح تا شب در منزل ایشان بودم. در این مدّت و سایر اوقات سؤال‌هایی را از محضرش کردم، که به برخی که قابل بیان است، اشاره می‌کنم:

هر عارفی، یک نقطه‌ی دگرگونی داشته است! شما چطور منقلب شُدید؟!

ـ رسیدن به محضر مرحوم قاضی.

ـ الان چه کسی را به عنوان استاد کامل معرّفی می‌کنید؟

ـ آقای بَهجت.

ـ مهم‌ترین خصوصیّات مرحوم قاضی چه بود؟

ـ صبر و توکّل.

ـ رمز توفیق را در چه می‌دانید؟

ـ نشستن با بزرگان، نماز شب.

ـ سفارشی به بنده و طلّاب بفرمایید؟

ـ تقوا داشته باشید و درس بخوانید.

ـ چند سال محضر مرحوم قاضی بوده‌اید؟

ـ 8 سال.

رابطه‌ی شما با امام چطور بود؟ آقا مصطفی شاگردتان بود؟

ـ علاقه‌ی زیادی به من داشت، آقا مصطفی رفیقِ من بود.

ـ از سفارش‌های مرحوم قاضی، اگر یادتان هست بیان بفرمایید؟

سَجده‌ی یونسیّه[6] حدّاقل 400 بار در سَجده، در سَحَر بِهتر است و قرآن خواندن.

در ماه رجب، چه عملی انجام بدهیم؟

ـ هر روز 1000 بار استغفار و دعای «یا مَنْ تُحَلُّ بِهِ عُقَدُ المَکارِهِ»[7].

ـ تَرک حیوانی چقدر در نورانیّت مؤثّر است؟

ـ خیلی. فقط قبل از چهل روز یک مرتبه گوشت بخورید؛ جهت رفع کراهت.

ـ چه موقع انسان می‌تواند خدمت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف برسد؟

ـ هر وقت متّقی شُدید، خدمت امام زمان می‌رسید!

ـ برای رفع عصبانیّت چه ذکری خوب است؟

ـ لا اله اِلّا الله.

ـ رابطه‌ی شاگرد با استاد چگونه باید باشد؟

ـ مثلِ عبد و غلام در برابر مولا.

ـ شما با مرحوم قاضی این‌طور بودید؟

ـ بله.

ـ از آثار نماز شب چیست؟

ـ نورانیّت و روحانیّت، مرحوم قاضی سفارش می‌کردند.

ـ برای اَدای قرض چه دعایی بخوانیم؟

ـ یا مَن یَکْفی مِنْ کُلِّ شَیْءٍ، وَ لا یَکْفی مِنْهُ شیءٌ، اِکْفِنی ما اَهَمَّنی.[8]

روزی از محضرشان اجازه خواستم مراحل سِیر و سلوک را که معمولاً در کتاب‌ها خوانده‌ایم، از زبان ولیّ کاملی بشنویم؛ لطف کنند هر جلسه که به محضرشان مشرّف می‌شوم، هر چند بار، مرحله‌ای از مراحلش را بیان بفرمایند. قبول کرد.

مرتبه‌ی اوّل فرمود: سکوت.

که البتّه با این حرف، دیگر باید جای سؤالی برای مرحله‌ی دوم باقی نمی‌ماند؛ چرا که در همین مرحله سال‌ها باید زحمت کشید[9].

دوم فرمود: اِنقطاع از خَلق. از ایشان سؤال کردم: آیا انسان می‌تواند به جایی برسد که کُلاً از وسایل بی‌نیاز شود؟

فرمود: بله[10].

مرحله‌ی سوم فرمود: دوام به ذکر.

مرحله‌ی چهارم فرمود: سَهَرُاللَّیل.

و مرحله‌ی پنجم، وجودِ نازنینش از این دنیای دون، به عالَمِ بالا پرواز کرد.

 منبع: کتاب فیض حضور، تالیف حجت الاسلام سیدعباس موسوی مطلق، صفحه 55 الی 64

 

پی نوشت ها

[1] . مؤسّس حوزه‌ی علمیّه‌ی قم.

[2] . آیت‌الله کشمیری می‌فرمود: در نجف اشرف، نزدیک مدرسه‌ی جَدِّمان آیت‌الله سیّدمحمّد کاظم یزدی، با بچّه‌ها در کوچه بازی می‌کردم که ناگهان شیخی مرا دید و اشاره کرد که نزدش بروم... و فرمود: «در سرت نور اَست. با بچّه‌ها بازی نکُن؛ تو به دردِ بازی نمی‌خوری».

[3] . 1359 شمسی.

[4] . برابر با هیجدهم فروردین 1378.

[5] . ستارگان سپهر سلوک / 207 - 209؛ با تلخیص و تصرّف. نوشتنی است هنگام دفن، حضرت آیت‌الله حائری شیرازی به سختی خود را به قبر رساند و گفت: من می‌خواهم داخل قبر بروم! سپس داخل قبر رفته و پس از وداع با آیت‌الله کشمیری، تمام لباس‌ها و حتّا عِمامه‌ی خود را به خاک‌های زردرنگِ قبر آغشته کرد... ناگهان علّامه حسن‌زاده آملی نیز از راه رسید، و مانند آیت‌الله حائری، داخل قبر شده...؛ ر.ک: ناگفته‌های عارفان، دفتر 3، ص 92.

[6] . {لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ سُبْحانَکَ اِنّی کُنْتَ مِنَ الظّالِمین}؛ انبياء / 87.

[7] . مفاتیح و صحیفه‌ی سجّادیه، دعای هفتم: «ای که گِرِه هر دشواری به دست تو می‌گشاید»؛ دعای امام سجّاد علیه السلام آن‌گاه که حادثه‌ی غم‌انگیز یا پیشامدی ناگوار رخ می‌داد.

[8] . عُدّة الدّاعی / 278 و بحارالانوار، ج 92، ص 208، ح 39. برای گشایش در کارها و رفع گرفتاری و غم، خواندن این ذکر و مواظبت بر آن، که امام جواد علیه السلام آن را تعلیم فرمود، نافع است؛ مفاتیح‌الجنان.

[9] . در باب سکوت، ر.ک: مصباح الشّریعه.

[10] . حضرت آیت‌الله حاج آقا نصرالله شاه آبادی می‌فرمود: انقطاع از خَلق امکان دارد؛ چون قرآن این موضوع را در جریان مائده برای حضرت مریم سلام الله علیها عنوان کرده است.