معنای حقیقی مرید در لسان شیخ نجم الدین کبری در ذکر خاطره ای از استاد موسوی مطلق
هو المحبوب
روزی در محضر استادی از استادان عزیزم بودم کسی آمد و بسیار سخن گفت و سعی داشت نظر خود را غالب بر نظر استاد بنماید و بسیار پر ادعا بود، استاد سکوتی کرد و به این فقیر حقیر فرمود ان کتاب کنار شما چیست ؟
عرض کردم : مرصاد العباد(در محضر آن استاد در حال تصحیح یک موضوع در مرصاد العباد بودیم که این آقای در کسوت مرید وشاگرد آمد)
فرمود : تفال مانند باز کن خستگیمان در برود.
تفال گونه باز کردم عجیب گونه این متن امد خواندیم و بنده یادداشت نمودم و استاد لبخندی زد و گفت من نیاز به استراحت دارم و از ایشان به عذرخواهی نمود .
دیروز معجزه آسا آن متن را پیدا کردم و این است:
تا مرید بر جمال ولایت شیخ عاشق نشود، از تصرّف ارادت و اختیار خویش بیرون نتواند آمد و در تصرّف ارادت شیخ نتواند رفت. عبارت از مرید آن است که مریدِ مراد شیخ بوَد نه مریدِ مراد خویش. پس وظیفهی او این بیت شود:
ای دل اگرت رضای دلبر باید
آن باید کرد و گفت کو فرماید
گر گوید خون گری، مگو کز چه سبب
ور گوید جان بده، مگو کی باید
چون مریدِ صادق، عاشقِ جمالِ ولایتِ شیخ گشت، شایستگی قبول تصرّف ولایت شیخ در او پدید آید.
مرصاد العباد شیخ نجم الدین رازی باب ۳ فصل دهم
افزودن دیدگاه جدید