زندگینامه خود نوشت عارف ربانی آیه الله شیخ عبدالقائم شوشتری
بسم الله الرحمن الرحیم
جناب حجت الاسلام و المسلمین سید عباس موسوی مطلق دامت توفیقاته
نامه پر مهر شما را خواندم.
من لایق این همه تواضع و محبت نیستم ولی باید محضر مقدس حضرت ربّ العالمین عرض کنم:
اللَّهُمَّ اجْعَلْنَی خَيْراً مِمَّا يَظُنُّونَ وَ اغْفِرْ لَنَا مَا لَا يَعْلَمُونَ و لا تواخذنی بما یقولون
در پاسخ حضرت عالی مختصراً به عرض می رسانم،
حقیر در روز نیمه ذی الحجه سال ۱۳۶۵ ه.ق روز تولد امام دهم، حضرت علی بن محمد الهادی صلوات الله علیه، در شهر قوچان متولد شدم. سیر و سلوک بنده از اینجا شروع شد؛ حدود سیزده ساله بودم که حس خداجویی در من بیدار شد، با کمال تشنگی از خود میپرسیدم راه وصال حضرت باری تعالی جل جلاله و عم نواله چیست؟
در سال ۱۳۳۹ شمسی بنده طلبه شدم و در مدرسه نواب مشهد مشغول تحصیل گردیدم. در کنار درس و بحث حوزوی به مطالعه کتبی که درباره ادیان و مذاهب و طرائق بود مطالعه و تحقیق مینمودم.
1 نخسین کسی که به عنوان درس اخلاق خدمتش رفتم مرحوم آیه الله شیخ مجتبی قزوینی احمدی سینائی بود. ایشان مؤکداً به تخلیه و تحلیه که مقدمه تزکیه نفس است توصیه میفرمودند.
2 طی یک مقدمه با عارف مرتاض حضرت سیدابوالحسن حافظیان آشنا شدم و درخدمت ایشان علم اعداد و علم رمل و جفر ناقص و بعض از ختومات را تعلیم گرفتم، ولی پس از چندین سال بدلائلی دفتر را پاره کردم و به «رودخانه ماربره» که از سرشاخههای سد دز است ریختم و به خود گفتم:
یار با ماست چه حاجت که زیادت طلبیم
دولت صحبت آن مونس جان ما را بس
(بنده در سن شانزده سالگی با ایشان آشنا شدم و کیفیت آشنایی بدین گونه بود: من به رعاف (خون دماغ) مبتلا بودم و جهت درمان به بیمارستان امام رضا (علیه السلام) رفتم همان وقت شخصی را آوردند که او را مار کبری گزیده بود و آمپول یخ برایش زده بودند. آمپول جواب نداده بود. دکترها جوابش کردند و این شخص از درد به خود میپیچید. دلم به حالش سوخت به اطرافیان گفتم: یک آقایی هست به نام سید ابوالحسن حافظیان میگویند در این امور وارد است. همراهان او به من گفتند: آقا! ما که نمیشناسیم تو را به خدا شما بروید. من هم رفتم در منزلشان وقتی بیرون آمدند قضیه را گفتم. جناب سید هم مطلبی را روی دستش نوشت و یک سیلی آرام به من زد و فرمود برو که خوب شد! من تعجب کردم. کسی دیگر مریض است مرا میزند و بعد کف دست من هم نوشتند:آهیا شراهیا و فرمودند:اگر کمی درد داشت این عمل را انجام بدهید، وقتی رفتم دیدم مار گزیده آرام نشسته، گفتم:چه شد گفتند: حدود ۲۰ دقیقهای هست که درد به کلی یکدفعه رفت فقط جایش مختصر دردی دارد. قضیه را گفتم و آن عمل را تکرار کردم کاملا خوب شد.)
3 ادبیات عرب را نزد حضرت استاد عارف والا مقام جناب آقای حجت هاشمی میخواندم و در ساعتی جداگانه بقیه الواح علم اعداد را فرا گرفتم ولی دیدم علوم غریبه نه تنها دردی را دوا نمیکند بلکه یک حجاب بسیار خطرناک است. استاد فهمید و مرا به مسیر سلوک راهنمایی کرد. ایشان اولین کسی بود که برای بنده درس عشق خدا را آموخت و من سخت مشتاق این راه شدم (معظم له نوه دختری حضرت آیه الله شیخ حسنعلی نخودکی اصفهانی هستند.)
4 با توجه به شناختی که از حوزه علمیه مشهد و قم پیدا کردم و حوزه قم را غنیتر از مشهد یافتم، محل تحصیلم را از مشهد به قم تبدیل کردم. روزی به خدمت حضرت آیه الله العظمی آقای بهجت مشرف شدم و به ایشان شرح الحال خود را گفتم. آقا فرمودند: من فعلاً به شما کتابهای مفیدی را معرفی میکنم و بنده، خدمت ایشان علاقه زیادی پیدا کردم. بعضی نمازهای یومیه را در مسجد فاطمیه به امامت ایشان اقامه مینمودم. همیشه سعی میکردم پس از نماز مصاحبت ایشان را از مسجد تا منزل از دست ندهم. وقتی به درس خارج ایشان راه یافتم همه روزه ده دقیقه قبل از شروع درس ایشان در منزل معظم له حاضر میشدم به امید استفادههای اخلاقی و معنوی و انصافاً بسیار استفاده کردم. امیدوارم خداوند متعال امثال ایشان را بسیار گرداند. دستورات ایشان اکثراً سفارش به انجام واجبات و ترک محرمات و اتیان بعضی مستحبات و ترک مکروهات بوده و در بین مستحبات به دوام طهارت و نافله شب و نماز جعفرطیار بیشتر سفارش مینمودند. طی سالیان ارتباط کراماتی هم از ایشان مشاهده کردم و به دوستان رازدار و حق شناس نقل کردهام.
5 همان ایام وصف بزرگمردی دیگر را از دوستان شنیدم و به خدمتش شتافتم بنام حضرت آیه الله العظمی حاج سید رضا بهاءالدینی که در حسینیه خود نماز جماعت میخواندند و مشتاقان ایشان یک ساعت مانده به مغرب در آنجا حاضر میشدند و از خرمن علم و عرفان ایشان استفاده مینمودند و بنده هم مانند کلب اصحاب کهف اکثر روزها حاضر میشدم و بسیار بهره مند شدم. ایشان همیشه شاگردان خود را به تفکر و تعقل تشویق مینمودند. و الحق و الانصاف خوب دستوری را سفارش مینمودند که عرفان عملی را با تفکر و تعقل همراه مینمودند.
6 در این اثنا یکی از دوستان از بزرگی تعریف کرد به نام حضرت آقای حاج سید حسین یعقوبی قائنی، بنده به خدمت ایشان هم رسیدم و انصافاً از حضور ایشان سالها بهرهمند شدم و در نتیجه جلسات منور ایشان به مسائلی فوق العاده دست یافتم و عملاً از کیفیت سلوک عاشقان مطلع شدم. من برای همیشه شکرگزار ایشان و اساتید دیگرم هستم. جزاه الله خیرا الجزاء.
7 در همین ایام به درس منظومه و اشارات حضرت آیه الله حسن زاده آملی، عالم عارف، دریای بیکران علم و معرفت حاضر شدم و از ایشان هم بهرهها گرفتم. ایشان شاگردان خود را به تحصیل علوم مختلف دینی تشویق مینمودند و دستورات سازندهای هم به برخی از شاگردان تعلیم مینمودند و شاگردان برجسته ای هم تربیت فرمودهاند.
8 همزمان با مجاورت در قم و تحصیل در حوزه علمیه قم در هر فرصتی که مییافتم و مشهد مشرف میشدم خدمت بزرگمردی سلمان گونه حضرت آقای شیخ عبدالکریم حامد که ساکن مشهد شده بودند استفاده میکردم. هنر ممتاز ایشان موشکافی مسائل اخلاص بود که الحق در این موضوع بنده هیچ کس را در آن حد زیارت نکردم. البته بزرگان همه خالص هستند ولی در مقام تربیت سالک روشهای مختلفی دارند. ایشان در مقام تربیت شاگردانش به محور اخلاص بسیار سفارش میکردند و مروج حدیث نبوی: «من اخلص لله اربعین یوماً فجر الله ینابیع الحکمه من قلبه الی لسانه» بودند. نامه منتشر نشدهای از ایشان نزد اینجانب هست تا حدی عظمت افق ایشان را نشان میدهد.
9 با اینکه اساتید قبلی هر کدام به تنهایی برای سالک کافی بود ولی عطش شدید اینجانب از طرفی و مواضع مختلف اساتید از طرفی دیگر سبب میشود که من هم چنان در جستجوی یافتن انسان کامل تفحص کنم. یک روز در حرم مطهر حضرت معصومه (سلام الله علیها) با بعضی از دوستان نشسته و درباره استاد مشورت میکردم. یکی از دوستان گفت: بزرگواری در تهران هست بنام حاج محمد اسماعیل دولابی که گاهی هم قم مشرف میشوند ولی هیچ آدرسی از ایشان نداشتیم. بنده همین طور که نشسته بودم مکاشفهای شد و به بند ه آدرس منزل ایشان را در قم نشان دادند. ضمن اینکه خیابان و کوچه و درب منزل، حتی پلاک درب را دیدم سمعاً هم شنیدم به رفقا، چیزی نگفتم ولی بلافاصله اول خودم به تنهایی رفتم دیدم آدرس درست است. برای بعد از ظهر همان روز وقت ملاقات گرفتم دوستان را خبر کردم و خدمت ایشان رسیدیم برای اینکه مطمئن شوم که مکاشفه من رحمانی بوده یا شیطانی استخاره هم گرفتم این آیه آمد: «رب ادخلنی مدخل صدق و اخرجنی مخرج صدق و اجعل لی من لدنک سلطاناً نصیراً» از خداوند متعال که هدایت تکوینی و تشریعی به عهده خودش و ولیش حضرت صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف است تشکر میکنم که ما را آفرید و مرا به دین حق و مذهب حق و طریقت حق هدایت فرمود تشکر میکنم. از خدمت آقای دولابی که مجذوب سالک بود استفادههایی کردم که از اساتید دیگر که سالک مجذوب بودند استفاده نکردم و هم چنین از گروه دوم (سالکان مجذوب) بهرههایی گرفتم که از گروه اول (مجذوبان سالک) نگرفتم. بقول حضرت خضر (ع) که در پایان ملاقات به حضرت موسی(ع) گفت: مرا برای کاری آفریدند که از شما ساخته نیست و شما را برای کاری ساختند که از دست من ساخته نیست.
10 در همان ایام خداوند متعال نعمت بزرگی به من عطا کرد و آن ارادت بنده خدمت مرحوم طباطبایی رحمه الله صاحب تفسیر المیزان بود. درباره عظت ایشان فقط میگویم:
یک دهن خواهم به پهنای فلک
تا بگویم مدح آن والا ملک
داستان بنده با ایشان شنیدنی و خواندنی است. بنده طلبه مشهد و سرسپرده به مرحوم آیه الله شیخ مجتبی قزوینی شاگرد مرحوم آیه الله شیخ مهدی اصفهانی مؤسس مکتب تفکیک بودم، چه شد که سرسپرده کسی شدم که قبلاً به او بدبین بودم و سپس فدائی او شدم. حتی کار به جائی رسید که ایشان مرا به عنوان مریدی کوچک به شاگردی پذیرفتند و اذکاری هم تعلیم فرمودند و بنده را از تنگ نظرهای مختلف به سعه بینش عرفانی دلالت کردند. در خاتمه به منظور قدر دانی از دیگر بزرگانی که از محضرشان استفاده کردهام طبق وظیفه شرعی «من لم یشکر المخلوق لم یشکر الخالق» به ذکر اسامی شریفشان اکتفا میکنم.اگر خداوند یاریم فرماید طی نوشته ای مستقل خاطرات و فرمایشات بزرگان را خواهم نوشت، ان شاءالله. اینک اسامی بزرگان دیگر که از همان عرفان شان خوشه چینی های مختصر داشته ام. جزاهم الله خیر الجزاء
11 آیه الله شیخ محمد ناصری (اصفهانی)
12 آقای معلم دامغانی
13 جعفرآقا مجتهدی
14 آیه الله علامه سید محمد حسین طهرانی
15 آیه الله سید احمد نجفی (داماد شیخ عباس قوچانی هاتف، وصی مرحوم قاضی)
16 مرحوم آیه الله شیخ عباس هاتف قوچانی بنده بیش از سه جلسه ایشان را ندیدم ولی بسیار بهره مند شدم
17 مرحوم آیه الله شیخ حسن ناظمی بروجردی رحمه الله.
18 مرحوم آیه الله شیخ ذبیح الله قوچانی رحمه الله.
19 عالم عارف مرحوم سید هاشم رضوی هندی رحمه الله.
20 آیه الله شیخ حسن مصطفوی رحمه الله.
21 مرحومه بانو مجتهده اصفهانی
22 آیه الله محی الدین حائری شیرازی
23 عالم عارف مرحوم حسین محمد شفیعی رحمه الله.
24 آیه الله حاج شیخ علی مقدادی، یگانه فرزند وصی عارف واصل اعجوبه زمان، حضرت آیه الله آقای شیخ حسنعلی نخودکی اصفهانی رحمه الله میباشند.
25 مرحوم آیه الله سید کمال موسوی شیرازی رحمه الله.
این نکته را هم اضافه کنم که گرچه بعضی از بزرگان را زمانی کم و کوتاه درک کردم ولی از محضرشان بسیار بهره بردهام. و لازم میدانم که همین جا نصیحتی به سالکان کوی حضرت حق جل و علا عرض کنم که محصول چهل ساله من است و آن نصیحت این است که: پیش دو استاد همزمان نروید زیرا تشویش خاطر میآید و اگر چه اینجانب الان توجیه هستم که همه حقند و گلهای باغ توحید، اگرچه مختلفند ولی همه زیبا و دوست داشتنی و تماشایی هستند اما برای مبتدئین قابل هضم نیست.
امیدوارم خداوند متعال احسان این بزرگان را بر من حلال گرداند و اجرشان را به صفات مضاعف در دنیا و آخرت کرامت فرماید. بزرگان دیگری را هم بنده ملاقات کردهام که خودشان اجازه معرفی ندادهاند. ولی اینجانب غلام حلقه به گوش اساتیدم هستم زیرا امیرالمؤمنین حضرت علی (ع) فرمودند: «من علمنی حرفاً فقد صیرنی عبداً».
حشرهم مع النَّبِيِّينَ وَالصِّدِّيقِينَ وَالشُّهَدَاءِ وَالصَّالِحِينَ ۚ وَحَسُنَ أُولَٰئِكَ رَفِيقًا
التماس دعا
عبدالقائم شوشتری
جمعه ۱۳۸۳/۱۲/۷ ه ش
_____________________________________________________
منبع: تقریظ استاد شوشتری بر کتاب خرمن معرفت تالیف حجه الاسلام والمسلمین موسوی مطلق
افزودن دیدگاه جدید