خاطره آیت الله شیخ جواد کربلایی پیرامون عارف کامل میرزا جوادآقا ملکی تبریزی
ذکر خاطرهای از مرحوم آیت الله شیخ جواد کربلایی پیرامون خوابی از عارف کامل مرحوم میرزا جوادآقا ملکی تبریزی اعلی الله مقامه الشریف در سالروز درگذشت ایشان ۱۱ ذی الحجة الحرام ۱۳۴۴ق
آقای بروجردی در قم ظهرهای ماه رمضان نماز میخواندند. من هم یک ماه رمضان را در قم بودم. -این حرف مال پنجاه سال قبل است-. بعد از نماز آقای بروجردی آمدم شیخان فاتحهای بخوانم. یکوقت دیدم سر قبر آقای آمیرزا جواد آقای ملکیام.
نشستم و سورهی مبارکهی "عم یتسائلون" را خواندم و فاتحه و چند تا "قل هو الله" و چند تا "انا انزلناه" خواندم و همه را هدیه کردم ثوابش را به مرحوم میرازا جواد آقا ملکی؛ ایشان خیلی مهم بود!
آمدم تو خانه، تا خوابیدم، آمد به خواب من؛ حالا من تو خواب خیلی حرفها از ایشان سؤال کردم و خواب را هم میدانستم که دارم خواب ایشان را میبینم؛ اینچنین خوابی کم پیدا میشود. به ایشان گفتم که آقای آشیخ جواد ملکی! شما رفتی و تو عالم آخرتی و راه را به دست آوردی؛ یک راهی که میانبر باشد و زود مرا به مقصد برساند چیه؟
هیچی نگفت؛ دستش را گذاشت روی سرش، گفت: این را بده، میرسی!؛ یعنی از خودت دست بردار! هیچی نمیخواهد از خودت بگویی! و هیچی برای خودت تهیه نکن. این را بده میرسی!
افزودن دیدگاه جدید