شما که آمدید تنها شدم!!!
دیدم دارد گریه می کند و اشکِ چشمانش، محاسنش را خیس کرده و اشک دارد قطره قطره به دامانش می ریزد...
کد خبر: 14135
حاج شیخ ذبیحالله قوچانی
حضرت استاد آیتالله شوشتری:
یکی از دوستان بنده (مرحوم حاج علی حسین پوران رحمه الله علیه) که الآن به رحمت خدا وصل شده خیّاطی دل بود، او می گفت:
رفتم خدمت مرحوم آیت الله حاج شیخ ذبیحالله قوچانی رحمه الله، غفلت کردم و حواسم نبود، بدون اذن وارد حجرۂ ایشان در مدرسه محمودیه فاروج شدم. دیدم دارد گریه می کند و اشکِ چشمانش، محاسنش را خیس کرده و اشک دارد قطره قطره به دامانش می ریزد.
من که وارد شدم و فهمیدم که ایشان در حال مناجات بوده اند و من بی خبر وارد شده ام و حال ایشان را به هم زده بودم خجالت کشیدم و از خجالت بی اختیار گفتم: آقا تنها نشسته اید؟!
فرمودند: تنها نبودم، شما که آمدید تنها شدم.
----------------------------------------------------
خرمن معرفت، ص 78 تألیف: حجت الاسلام سیدعباس موسوی مطلق
افزودن دیدگاه جدید