خلاصه تفسير ايات مهدوى استاد موسوی مطلق _ جمعه ۳۰ اذر ١٣٩٧
موضوع رجعت
رجعت يكى از اعتقادات شيعى و ازضروريات اسلام است.منكر رجعت منكر ضرورى دين است.ضرورى دين به عقائد واحكامى گفته ميشود كه در بديهى بودن و واضح بودن ان كه جزء حقيقت اسلام هستند جاى شك وترديدى نباشد.انكار ضرورى دين يعنى تكذيب پيامبر اسلام و قران ميباشد و از عوامل ارتداد و موجب كفر است.برخى از ضروريات دين عبارتند از:نماز،روزه،حجاب،زكات،خروج برامام،ثواب وعقاب ،استطاعت حج،حرمت ربا،حرمت تبرك روزه روز عاشورا...رجعت دو نوع داريم؛رجعت كبرى و رجعت صغرىرجعت كبرى كه قيامت است.رجعت صغرى بعد از ظهور مصلح اخرالزمان است.رجعت كبرى همه ى افراد را در بردارد ولى رجعت صغرى مخصوص كسانى است كه ايمان محض دارند ويا كافران محض، يعني خوب هاى خوب و بدهاى بد.در باب اثبات رجعت از دو طريق بايد اقدام كرد:الف: طريق نقل؛كه با توجه به كثرت ايات و روايات غير قابل انكار است و به بخشي از انها ان شاء الله خواهيم پرداخت.ب:طريق عقل؛ اولا امكان زنده شدن مردگان و بازگشت انان براى خداوند امكان پذير است او بر هر كار قادر است.ثانيا: مسبوق به سابقه بودن هر كارى دليل بر امكان ان دارد،در تاريخ چه مردگانى كه بعد از مرگ برنگشته اند.و اينك نمونه هاى از ايات:
زنده شدن هفتاد نفر از اصحاب موسی
خداوند داستان را در سوره مباركه بقره ايه شريفه ٥٥اینگونه نقل میکند: «وَاِذْ قُلْتُمْ یَا مُوسَی لَنْ نُؤْمِنَ لَکَ حَتَّی نَرَی اللَّهَ جَهْرَةً فَاَخَذَتْکُمُ الصَّاعِقَةُ وَاَنْتُمْ تَنْظُرُونَ. ثُمَّ بَعَثْنَاکُمْ مِنْ بَعْدِ مَوْتِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ؛ یاد بیاورید هنگامی را که به موسی گفتید: ایمان نمیآوریم، تا خدا را بالعیان ببینیم... پس صاعقه شـمـا را فراگرفت، در حالی که نظاره میکردید، در مقابل این عقوبت کاری نمیتوانستید انجام دهید، آنگاه شما را پس از مرگتان برانگیختیم باشد تا سپاسگزار باشید.»
داستان عزیرو عزيزاين داستان در دو جاى قران امده است ايه ذيل يكى از ان موارد است«اَوْ کَالَّذِی مَرَّ عَلَی قَرْیَةٍ وَهِیَ خَاوِیَةٌ عَلَی عُرُوشِهَا قَالَ اَنَّی یُحْیِی هَذِهِ اللَّهُ بَعْدَ مَوْتِهَا فَاَمَاتَهُ اللَّهُ مِئَةَ عَامٍ ثُمَّ بَعَثَهُ قَالَ کَمْ لَبِثْتَ قَالَ لَبِثْتُ یَوْمًا اَوْ بَعْضَ یَوْمٍ قَالَ بَلْ لَبِثْتَ مِئَةَ عَامٍ فَانْظُرْ اِلَی طَعَامِکَ وَشَرَابِکَ لَمْ یَتَسَنَّهْ وَانْظُرْ اِلَی حِمَارِکَ وَلِنَجْعَلَکَ آَیَةً لِلنَّاسِ وَانْظُرْ اِلَی الْعِظَامِ کَیْفَ نُنْشِزُهَا ثُمَّ نَکْسُوهَا لَحْمًا فَلَمَّا تَبَیَّنَ لَهُ قَالَ اَعْلَمُ اَنَّ اللَّهَ عَلَی کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ؛ بقره/سوره۲، آیه۲۵۹. یا همانند کسی که از کنار یک روستای ویران شده عبور کرد، در حالی که سقفهای آن فروریخته بـود، و مـردم آن مرده و استخوانها پوسیده و پراکنده شده بود، با خود گفت: چگونه خدا، اینها را پـس از مرگ زنـده مـی کند. در این هنگام، خدا او را یکصد سال میراند، سپس برانگیخت، و به او گـفت: (نوایی شنید) چهقدر درنگ کردی. گفت: یک روز یا پارهای از روز، به او گفت: نه بلکه یـکصد سال درنگ کردی. پس نگاه کن به خوردنی و آشامیدنی خود که همراه داشتی، هیچگونه فرسودگی در آن رخ نداده؛ ولی به الاغ خود نگاه کن که چگونه فرسوده و از هم گسیخته شده... که ما تو را، زنده شدن تو پس از یکصد سال مردن را-نشانهای برای مردم قرار دهیم (از تو شنیده باور کنند که زنده شدن مردگان حق است) اکنون به استخوانهای پوسیده و از هم گسیخته الاغ خـود نـگـاه کـن، تا چگونه آنها را فرآورده استوار میسازیم، سپس گوشت بر آن میپوشانیم. پس هـنـگامی که این حقایق بر او آشکار گردید، گفت: هرآینه میدانم خداوند بر همه کاری توانایی دارد.»
افزودن دیدگاه جدید