کار و همت مضاعف در بیان و عمل عالمان و عارفان ربانی
ان الله لا یغیر ما بقوم حتی یغیروا ما بانفسهم
عصر کنونی را عصر شتاب تاریخ خواندهاند. به این معنا که سرعت و شتاب تحولات اقتصادی ـ اجتماعی در اثر انقلاب دانایی به بیسابقهترین سطح خود در طول تاریخ بشر رسیده است. برای درک این مسأله البته مثالهای بیشماری میتوان مطرح کرد اما روشنترین آنها عبارت از توجه به این نکته است که در حالیکه اولین اختراع بشر بر اساس شواهد موجود در سال ۴۰۰۰ قبل از میلاد مسیح رخ داده، دومین اختراع ۲۵۰۰ سال بعد یعنی در سال ۱۵۰۰ قبل از میلاد اتفاق افتاده است. زمان ۲۵۰۰ ساله فاصله میان دو اختراع پیاپی، طی دو دههی گذشته به یک ثانیه رسیده است. به عبارت دیگر، در حال حاضر در هر یک ثانیه حداقل یک اختراع مهم اتفاق میافتد.
بدیهی است که همآوازی و دمسازی با این تغییرات پرسرعت امری خطیر و سرنوشتساز است به گونهای که در برخی از متون جدید مرتبط با دانش توسعه کل مسأله توسعه را عبارت از قدرت انعطاف کافی در نظامهای اقتصادی ـ اجتماعی برای مواجههی به موقع و کارآمد با این تغییرات میدانند. در شرایط کنونی مسألهی زمانآگاهی و درک درست و به موقع اقتضائات زمانه به این اعتبار به مثابهی مهمترین چالش قابل تصور برای اندیشهورزی و برنامهریزی توسعه مطرح است.
بلند همتی و نقش محوری آن در شکل گیری سرمایه اجتماعی از دیرباز به مثابهی عنصر جریانساز و سرنوشتآفرین جوامع مطرح بوده است. اما واقعیت این است که به واسطهی عدم درک منزلت در جایگاه این نکته کلیدی در کشورمان در موجهای اول و دوم انقلاب صنعتی، نظام تصمیمگیری و تخصیص منابع ملی حتی در زمانهایی که آهنگ تغییرات بسیار کندتر از شرایط موجود بوده، کارنامهای که در این کشور رقم خورده چندان قابل دفاع و امیدوارکننده نبوده و این در حالی است که در شرایط کنونی در اثر انقلاب دانایی سهم انسانها و همت بلند انسانی در خلق ارزش افزوده جدید به بیسابقهترین سطح خود در طول تاریخ بشر رسیده و نقش انسانها و گرایش های ارزش محور انسانی در همهی امور و شئون حیات جمعی به عنوان یک متغیر ابرتعیینکننده مطرح میشود.
در این شرایط انسانها در فرایند تولید به انسانیترین جایگاه خود در طول تاریخ دست یافتهاند و به جای استفاده از تواناییهای فیزیکی و جسمانی آنها تکیه بر اندیشهها، ایدهها همت و دانایی انسانها کانون اصلی خلق ارزش افزوده شده است و به همین خاطر همه امور مربوط به انسان از یک اهمیت خارقالعاده و استثنایی برخوردار شده و بنابراین جایگاه همت عالی انسانی جایگاهی بس رفیعتر و تعیینکنندهتر از گذشته گردیده است.
از زمان شکلگیری موج اول انقلاب صنعتی تاکنون، مسألهی میزان انگیزه بخشی همت افراد در ساحت تحولات جامعه در قلب حساسیتها و پیامدهای ناشی از تحولات علمی ـ فنی بوده است و شواهد موجود حکایت از آن دارد که این مسأله در آینده از پیچیدگیها و ابعاد اهمیت بیشتری برخوردار خواهد شد.
در چنین شرایطی در کشور ما بلند همتی و همت مضاعف همچنان فاقد جایگاهی هستند که با شرایط پیشگفته نسبتی معقول و منطقی برقرار کرده باشد برای نیل به چنان شرایطی با وجود همه پیچیدگیها و ابعاد گوناگون اهمیتی که از آن برخوردار است ناگزیر میبایست با یک چشم روند تحولات پیشگفته را به صورت شایسته دنبال کنیم و با چشم دیگر وضع موجود و چالشها و دشواریهایی که از ناحیه این غفلت خطرناک و پرهزینه یعنی کم اهمیت انگاشتن بلند همتی و همت مضاعف و بیتفاوتی نسبت به ساخت کنونی نظام پاداشدهی اقتصادی ـ اجتماعی کشور که بعضا بهای اندکی را از هر نظر به بلند همتی و همت مضاعف میدهد خوب بشناسیم تا بتوانیم هوشمندانه نسبت خود را با اقتضائات زمانه تعریف کنیم و برای نیل به شرایط مطلوب چارهاندیشی و برنامهریزی کنیم.
نقش محوری بلند همتی آن چنان که در مطالب پیش گفته بدان اشاره شد در منابع دینی ما - قرآن کریم و روایات اهل بیت (علیهم السلام ) به طور بسیار برجسته ای مورد توجه قرار گرفته است .
اینکه ( ارزش آدمی به همت اوست ) نقش ارزش آفرین همت را در رشد و ارتقاء مادی و معنوی انسان را مورد توجه قرار میدهد .
همچنان است فضائل و ارزشهای اخلاقی و سجایای انسانی که منبع آن را بلند همتی معرفی فرموده اند ، نظیر بردباریو وقار ، کرم و سخاوت ، کردار زیبا ، علت اندوه ها ، غیرت و شجاعت و عزت و عدم طمع .
علاوه بر رهنمودهای فوق که مستند به روایات اهل بیت ( علیهم اسلام ) ذکر گردید اثر خود شکوفایی ، خودسامانی و خود انگیختگی بلند همتی در تجربه زندگی عرفا و بزرگان اندیشه و اخلاق ، آینه ی دیگری هست که به لحاظ فردی و اجتماعی میتوان نسبت امروز جامعه را با آن سنجید .
تجربه های موفق زندگی و جلوه های حیات طیبه ی عالمان و عارفان ربانی عناصر الگو بخشی را برای تبیین مفهوم بلند همتی در جامعه را نشان خواهند داد انشااله .
الف. همت و کار مضاعف در بیان و عمل عالمان و عارفان ربانی
بایزید بسطامی
از بایزید بسطامی نقل است که گفت: « اگر صفوت آدم و قدس جبرئیل و خُلت ابراهیم و شوق موسی و طهارت عیسی و محبت محمد صل الله علیه و آله و سلم به تو دهند زینهار راضی نشوی و ماورای آن طلب کنی. صاحب همت باش و به هیچ فرو میا که به هر چه فرو آیی بدان محجوب شوی. کسانی که پیش از ما بوده اند هر کسی به چیزی فرو آمده اند، ما به هیچ فرو نیامدیم ».
عین القضاه همدانی
عین القضاه نیز گفته است:
« ای دوست! هرگز این کلمه نشنیده ای که «قیمهَ المَرء عَلی قَدر هِمتِهِ.» پس بدانی که همت تو تا کجاست؛ آنجا که همت توست، خود چه قدر دارد. پس ببین که چون قیمت و درجت در مقابله و ضمن همت است، درجات چگونه متفاوت باشد.»
« حق- تعالی گفت: شما دانید که من چرا سه تن را ازمیان شما برگزیدم؟ ابراهیم خلیل را به خُلت[دوستی] از بهر آن مزین کردم که در میان ارواح، هیچ روح، چنان با سخا و بخشش ندیدم که روح ابراهیم را بود. پس به موسی نگاه کردیم؛ در میان ارواح، هیچ روح متواضع تر و گردن نهاده تر از روح موسی علیه السلام ندیدم؛ پس او را به کلام خود مخصوص کردیم. پس به روح مصطفا نظر کردیم؛ در میان ارواح، هیچ روح مشتاق تر از روح او ندیدم، پس او را به رؤیت خود برگزیدیم، و اختیار کردیم.
این همه، بیان همت میکند. همت، بالا گرفته است بر همه چیز. آن است که هرکه عالی همت تر، کار او رفیع تر».
حکیم ربّانی آیت الله الهی
مرحوم الهی درتوضیح فصل سی وسوّم«فصوص الحکم»معلم ثانی،ابونصرفارابی درآثارنفس ناطقه می فرماید:
یکی ازصفات نفس ناطقه قدسیّه صفت نباهت وبلند همتی است،درجهان هرکس به هرمقامی رسید،ازنظربلندوهمت عالی رسید.
روح بزرگ همیشه به امور عالی وکارهای ستوده واستعلای معنوی و محاسن بزرگی آمیخته است وهرگز به پستی همت وقبایح وزشتی های اخلاقی ودنایت وذلت برای نیل به مقاصد خود تن در نخواهد دادواین نیروی عالی خوی نفوس مستعلیه است وازخواص این خلق واین قوه جود و سخاوت واحسان به خلق است وکریم النفس وباشجاعت وغیرت وعزت نفس زیستن است.
وهرچه انسان همتش عالی تراست،مال وجاه دنیای بی ثبات درنظرش بی قدرت تر است،بدین جهت اگر غنی است سخی واگر فقیر است صبورمی باشد ودرهر حال فقروغنا خود رابزرگ می داند ودر عین بزرگی با کوچک وبزرگ خلق تواضع وفروتنی می کند وبافقیران با ایمان و مستمندان باعلم و معرفت متواضع تر خواهد بود و هرگزبه چشم حقارت به کس نمی نگرد.
ازکلمات امیرالمؤمنین علیه السلام است: "الشَّرَفُ بِالْهِمَمِ لابِارِّمَمِ البالِیَۀِ "
«شرف وبزرگی به همت بلند است،نه به استخوان پوسیده پدران»
خلاصه این که صفت علو همت وعظمت روح که بسیاری از اوصاف ستوده محامد اخلاقی لازمه اوست ،یکی ازنیروهای نفس ناطقه قدسیّه است وشایدمراد ازنباهت،تنبّه وانتقالات دفعی وقوت حدس وفراست وبیداری است.
"ولَیْسَ لَهَا انْبِعاثٌ وَهِیَ أشْبَهُ الأشْیاءِبِالنُّفُوسِ الْفَلَکِیَّۀِ وَلَهاخاصِیَّتانِ النَّزاهَهُ وَالحِکْمَهُ"
ومنبعث ازجسمانیت نیست مانندنفس نباتی وحیوانی که از کبد وقلب برانگیخته می شود،بلکه نفس قدسی ازعالم تجردونشانه ملکوت است ومنزه ازماده ومادیات وبرترازجهان حس ومحسوسات وشبیه ترین چیزبه نفوس فرشتگان عالم بالا است واین نفس رادوخاصیت است،یعنی دو چیز از مختصات اوست:یکی نزاهت ویکی حکمت.
علوهمت دربیان عارف صمدانی مرحوم آیت الله بهاءالدینی
برکات خداوند زیاد است.دراین جهان همه چیزهست وهرکس به حسب همت خودش ازآن استفاده می کند.یکی به اقتصادمی رسد ومی گوید:کاردرست است،بعضی به مقداری معلومات می رسند،می گویند:کارتمام است وماازرفقاجلوترهستیم.واین اشتباه است.اگرمی خواهید مقایسه کنید باتمام بشرمقایسه کنید که نسبت به آنها صفرهستید.
همت عالی برای انسان مؤثراست وانسان رابه چیزهایی کم وعلم ناچیز قانع نمی کند وموقعیت بلندی در دنیا وآخرت نصیب او می شود.این دنیا که تمام شد،تازه اول کار انسان است.اورارها نمی کنند.انسان وقتی ازدنیا می رود یاظلمت محض است ویا موجود نورانی .اگرانسان نورانی باشدمن احتمال می دهم یکی ازسَترهای بشر درآن نشئه نوراست.نوربه طوری اورااحاطه می کندکه خود نور،ساترمعایب اوباشد.واگرموجودظلمانی باشد،عریان است وخودش خجالت می کشد...
عارف ربانی آیت الله شوشتری
حضرت آیت الله حاج شیخ عبد القائم شوشتری در کتاب غم عشق که از رشحات قلم مبارک ایشان در گامها ی نخستین سیر و سلوک میباشد در خصوص همت بلند آورده اند : مسئله مهمی که لازم است سالک متذکر آن باشد این است که اگر چه یاری های پی در پی خداوند است که ما را به سر منزل مقصود میرساند ، ولی به هر حال ره پوییدن در این مسیر طولانی که مبدأش نفس ظلمانی انسان و منتهایش محضر مقدس حضرت رب العالمین جلّ جلاله است مستلزم فداکاری و از خود گذشتن است . برای طی این مسیر طولانی همتی بلند و عزمی راسخ نیاز است . کسی که هدف خود را قرب خداوند - جلی و علی - قرار میدهد ؛ هدف بسیار بزرگی را انتخاب کرده است و لازم است بداند که برای رسیدن به این مقصود همتی شایسته این هدف باید داشته باشد .
در روایتی از رسول اکرم (صلی الله علیه و آله ) نقل شده است که « میان بنده و معبود هفتاد هزار حجاب ظلمانی و نورانی است . » مسلم است که گذشتن از این همه حجاب به راحتی میسر نخواهد بود . هم مدت زمان زیادی به فراخور شیوه سالک نیاز می باشد که از این حجابها گذشت ، هم اینکه عزمی راسخ و استقامتی مردانه لازم است .
« همت بلند دار که مردان روزگار از همت بلند به جایی رسیده اند »
اوحدی یکی از عرفاست ، او در شرح حال خود میگوید :
اوحدی شصت سال سختی دید تا شبی روی نیک بختی دید
یعنی من شصت سال ریاضت کشیدم . پس از شصت سال یک شب در محضر قرب حضرت حق راه یافتم . جناب خواجه حافظ ( قدس سره ) مرد بزرگی بوده است . ایشان میفرماید :
چل سال رنج و غصه کشیدیم و عاقبت تدبیر ما به دست شراب دو ساله بود
پس از چهل سال سیر و سلوک ، دو سال در حال جذبه به سر برد و به مقصود رسید؛ یعنی کلا دوران سلوک ایشان ۴۲ سال بوده است؛ چهل سال سالک مجذوب بودند و دو سال هم مجذوب سالک.
کسی که خدا را طلب کرده است و همنشینی با حضرت حق آرزوی اوست باید چشم از غیر او، اعم از نعمت های دنیایی و یا مقامات معنوی بپوشاند.مردانه قدم بردارد و مجنون وار به دنبال او باشد؛ از فداکاری در راه او دریغ نداشته باشد و همه چیز خود را خالصانه فدای محبوب کند.
در ره منزل لیلی که خطرهاست در آن شرط اول قدم آنست که مجنون باشی
البته با این همه ، این مطلب را نیز باید دانست که خداوند تبارک و تعالی خود مشتاق تر می باشد که بندگانش به وصال او نائل آیند. در حدیث قدسی آمده است:
مَن تَقَرَّب اِلیّ شِبراً تقرّبتُ الیه ذراعاً.
هر کس یک وجب به من نزدیک شود من به او یک ذراع نزدیک میشوم.
عجیب تر این که این اشتیاق خدا فقط مربوط به بندگان صالح و کسانی که در راه او قدم بر می دارند نیست، بلکه مربوط به تمامی بندگانش می باشد، حتی کسانی که به او پشت نموده اند.
در حدیث قدسی دیگری آمده است:
لَو عَلِمَ المُدبِرون کَیفَ اشتیاقی بِهِم لَما توا شَوقاً.
اگر کسانی که به من پشت کرده اند و روی از من برگردانیده اند بدانند که اشتیاق من نسبت به ملاقات آنها چقدر زیاد است از اشتیاق این بشارت قالب تهی خواهند کرد.
مرحوم آیت الله گلپایگانی
درباره آیت الله گلپایگانی نوشته اند:
حتّی درهنگام بیماری کوشش داشتند سستی وفتوری درتدریس پیش نیاید.در کسالت اواخرعمر،راضی به تعطیل درس نشدند،مجلس درس را به منزل منتقل کردندوروزی در اهتمام به درس فرمودند:
«دورانی که طلبه فیضیه بودم شدیداً بیمار وتب دار شدم ونمی توانستم حرکت کنم،به رفقاگفتم:مرابابسترم پشت منبر ببرید و درمدرسه بخوابانید تااز فیض درس،محروم نمانم !»
شهیدمطهری
ازقول آیت الله بهاءالدینی آورده اند که ایشان درباره شهید مطهّری فرموده اند:عنصری که در شهید مطهّری چشمگیربود،خستگی ناپذیربودن ایشان درکار وتقوابود،مطهّری براستی مردکار وتلاش بود.به جرأت می توان گفت از ۲۴ساعت شبانه روز،۱۸ساعت کاروتلاش داشت.درتقواهم،مردکم نظیری بود واز جلسات کم فایده به شدّت پرهیزداشت.رفت وآمدهای معمولی دیگران را نداشت وبیشتربه کار خود مشغول بود.
درجای دیگر می خوانیم:«که این بزرگ مرد،حتّی یک لحظه را نیز از دست نمی داد در تمام طول نزدیک به سی سال زندگی در تهران،کاری جز مطالعه وتحقیق ونوشتن ویادداشت کردن ودر کنار آن ،شرکت غیر آشکاردر مسایل اجتماعی نداشت.به تعبیر خودش ،خود را در زندانی کرده بود.گاه می شدکه یک هفته ازمنزل بیرون نمی آمدواگرکاری در پیش نبود ودیگران مانع نمی شدند تمام وقت خود را یک ضرب وبی وقفه می نوشت وتحقیق می کرد.تحمّل ...
یکی از شاگردان شهید قدّوسی می گوید:«شهید قدّوسی در مدرسه ی حقانی برای ما می گفت که پشتکاروکثرت مطالعه ی آقای مطهّری در مدرسه ی فیضیّه همه ی ما را به اعجاب می آورد،وتأکیدمی کرد که مطهّری وقتی اصول فقه را خوانده بودمدّعی بود که جزوه ای واثری نیست که در این زمینه باشد ومن آن را ندیده باشم .»
آیت الله شهیدصدر
ایشان درجایی گفته اند:«آنگاه که به تحصیل اشتغال داشتم به اندازه ی پنج طلبه ی کوشا،کارمی کردم،بااینکه در نهایت فقرونیاز می زیستم،ولی همه چیز رابه خاطردرس فراموش می کردم.
درباره ایشان نوشته اند:«مدت تحصیلات ایشان از آغاز تا انجام درحدود۱۷یا۱۸سال به طول انجامید.این بزرگوارهر روز به مدت شانزده ساعت به تحصیل ومطالعه می پرداخت .»
سکّاکی
سرگذشت سکّاکی دانشمند قرن هفتم هجری بسیار جالب است.وی درسی سالگی تحصیل را آغاز نمود.بااینکه آموزگار اوازموفّقیّت وی مأیوس بود ولی اوباشور وپشتکار عجیبی مشغول تحصیل شد.آموزگار ،برای درک هوش وزمینه ی فهم وی ،مسأله ای ساده راطرح کرد وآن،یک مسأله از فقه شافعی بود که پوست سگ با دبّاغی پاک می شود واستاد آن راچنین مطرح ساخت:«پوست سگ بادبّاغی پاک می شود.»
سکّاکی آن را زیاد تکرار کرد و باشوروشوق، آماده درس پس دادن بود.فردای آن روز معلم در میان انبوهی ازشاگردان از سکاکی پرسیدکه مسأله ی دیروزچه بود؟
سکاکی ناگهان گفت:«سگ گفت:پوست استاد با دبّاغی پاک می شود.»
دراین لحظه،شلّیک خنده ی شاگردان ومعلم بلندشد،ولی روح آن نوآموز سالمند به اندازه ای توانا بود که از این عدم موفّقیّت در امتحان،شکست نخوردوده سال تمام،دراین راه گام زد.ولی به علت بالا بودن سن،تحصیل او رضایتبخش نبود.
روزی برای حفظ درسی به صحرا رفته واثرریزش باران را روی صخره ای مشاهده کرد.اواز دیدن این منظره پندگرفت وگفت:هرگز دل وروح من سخت تر از این سنگ نیست.اگرقطرات دانش بسان آب باران در دل من ریزش کند،به طورمسلّم اثرنکویی در روان من خواهدگذاشت.
اوبه شهربازگشت وباشور زایدالوصفی،مشغول تحصیل شد وبراثراستقامت وپشتکار،یکی از نوابغ ادبیات عرب گردید.وی کتابی در علوم عربی انتشار داد که مدت ها محور تدریس در دانشکده های اسلامی بود .
ملّاصالح مازندرانی
ملاصالح مازندرانی،دامادعلامه ی مجلسی اول واز علمای نامی شیعه،واز کسانی است که بایدچگونگی حالاتش ،مایه ی عبرت وپندبرای همه کسانی باشد که جویای رسیدن به مقاصد بلند و اهداف عالی هستند.
اوخود می گوید:من حجت بردانشجویان علوم دینی هستم زیرا کسی از من فقیر ترنبود وذهن وحافظه ام ازهمگان بدتربود،به صورتی که گاهی راه خانه ام راگم می کردم ونام فرزندانم رافراموش می کردم.سی سال ازعمرم گذشته بود که به آموختن الفبا پرداختم.آنقدرکوشش کردم تاخداآنچه رادارم به من تفضّل فرمود.
اوباهمه ی فقرواحتیاج ،وباکندی ذهن وحافظه اراده ای مردانه داشت وسرانجام براثرتصمیم جدّی ،دست به تألیف کتابهای پرارزشی زدکه هنوز مورد استفاده ی علمای بزرگ شیعه است.
معروف است او به قدری کم حافظه بودکه خانه ی استاد راگم می کرد!وبه قدری فقیر ولباس هایش کهنه ومندرس بود،که ازخجالت وارد مجلس درس نمی شدوخارج از محل درس می نشست ومطالب رابراستخوان وبرگ چنار می نوشت.
روزی علامه مجلسی سؤالی رامطرح کردوحل آن رابه شاگردانش سپرد.یکی از شاگردان مرحوم مجلسی،دیدآخوندملّامحمدصالح در برگ چنارهاجواب آن اشکال را نوشته است.اودرمجلس ،جواب مجلسی راگفت.مجلسی فهمیدجواب ازاونیست،علامه مجلسی ازاوپرسید:این جواب از کیست؟ودراین باره اصرارنمود تااوابرازنمودجواب از کسی است که خارج ازمجلس نشسته است.مجلسی نگاه کرد دید ملاصالح بیرون در نشسته است،به او لباس دادودرمجلس درس حاضرنمودومقرری برایش معین کرد تاجایی که اورا به خانه برد و دختر خود را به اوتزویج کردواورادرکتابخانه خود منزل داد .
به هرکاری که همت بسته گردد اگرخاری بودگلدسته گردد
آیت الله بروجردی
مرجع عالیقدراسلام مرحوم آقای بروجردی فرمودند: «شبی درباره یکی از مسائل علم اصول فکرمی کردم و می نوشتم. چنان سرگرم مطالعه و فکر و نوشتن بودم که رنج بی خوابی را ملتفت نبودم. یک مرتبه صدای مؤذن به گوشم رسید، متوجه شدم که هوا دارد روشن می شود و من از آغاز تا پایان شب سرگرم کار بوده ام.»
آیت الله حسن زاده آملی
باید اهل همت بود،استاد عظیم الشأن علامه حسن زاده آملی می فرمود:
"آن زمان که درتهران بودم،به دلیل مشکلاتی ماهها درانباری کوچکی از پشت بام خانه ای ،بازن وفرزندانم به اجاره نشسته بودم اما درآن مدت حتی یک ساعت از درس هیأتم را تعطیل نکردم"...
درجای دیگرمی فرمودند:
"۱۳سال،هرروز بعد ازنماز صبح برای درس خدمت علامه شعرانی می رسیدم،بعداز طلوع آفتاب هم کلاس دوم شروع می شد،عده ای می رفتند وعده ای دیگر می آمدند،اما من می نشستم وتا اذان ظهر،حدودهفت ساعت خدمتشان بودم وکسب معارف می کردم،اما باز دلم آرام نمی گرفت و به همراه ایشان به مسجد می رفتم ونماز می خواندم ودوباره تا دم خانه با ایشان می آمدم تا شاید بتوانم در راه هم، کد ورمزی از ایشان بگیرم.بعدمی فرمودند:برای این که مبادا از صبح تا ظهرنیازی به رفع حاجت پیداکنم ومباداناچارشوم - مثلا- به آقایم بگویم:«دستشویی منزل شما کجاست؟»دراین ۱۳سال نه شب شام خوردم ونه صبح صبحانه!
آیت الله مظاهری
حضرت آیت الله مظاهری در قم بین درس اخلاقشان میفرمودند سابقأ قبل از اذان صبح بعضأ چند درس میگرفتیم و سپس تهجد ، تلاوت قرآن ، نماز صبح و بعد از نماز هم در بین الطلوعین دو مباحثه و صبحانه بعد از آن نیز حضور در درس ها تا ظهر ، بعد از ظهر تا شب هم مشغول به کلاس ، شبها هم مطالعه مینمودیم .
ایشان میفرمودند : آن بودیم این شدیم ، این هستید چه میشوید خدا داند .
ب. ارتقاء سطح همت ملی و رسالت رسانه و مدیران آن
براساس نگرش سیستمی، سازمان های رسانه ای یک سیستم اجتماعی اند که محصور در محیط اند .محیط شامل کلیه عناصر و عواملی است که در خارج از سازمان قرار دارد و بر آن تأثیر می گذارد و از آن تأثیر می پذیرد .البته خود محیط سازمان از لایه های مختلف تشکیل شده و ملاک تشخیص این لایه ها از یکدیگر میزان تأثیر و تأثر عناصر آن لایه بر سیستم و در اینجا سازمان رسانه ای است. به عنوان مثال مخاطبان جزو عناصری هستند که تأثیری فراوان بر رسانه ها می گذارند و قطعاً از رسان هها نیز تأثیر می پذیرند. نظام آموزشی جامعه نیز بر رسانه ها تأثیر می گذارد و از آن تأثیر می پذیرد اما مخاطبان یا رقبا بیشتر با رسانه تعامل دارند تا نظام آموزشی و اجزای آن. پس مخاطبان یا رقبا نسبت به نظام آموزشی یا تکنولوژیکی جامعه در یک لایه درونی تر قرار می گیرند.
مدیریت رسانه هم ناظر بر بعد محتوایی است و هم بعد شکلی و ساختاری. توضیح بیشتر اینکه در لایه درونی یا محیط داخلی سازمان رسانهای چهار رکن: اهداف، افراد، ساختار و تکنولوژی قرار دارد. این چهار رکن بر یکدیگر نیز تأثیر می گذارد. به این معنی که نوع اهداف، تعیین کننده نوع ساختار خواهد بود و نوع ساختار تعیین کننده نوع تکنولوژی. مدیریت رسانه نه تنها باید در هدف گذاری و تعیین اهداف سازمان خود دقت به عمل آورد (بعد محتوایی) بلکه باید ساختار، تکنولوژی و نیروی انسانی مناسبی هم برای این منظور انتخاب کند. به عبارتی مدیریت رسانه باید به هر سه بعد نرم افزاری، مغزافزاری و سخت افزاری در مورد سازمان خود توجه داشته باشد. همچنین بر اساس الگوی جامع مدیریت رسانه، مدیر رسانهای باید در اولین لایه محیطی عواملی نظیر مخاطبان، رقبا، تأمین کنندگان، تهیه کنندگان برنامه ها و... را مد نظر داشته باشد و از تعامل مؤثر با آنها غافل نشود. در لایه بعدی سیستم های اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و... جامعه قرار دارند که باز بر نحوه ی کار مدیر رسانه اثرگذار است و آنچه مهم است اینکه مدیریت با شرکت در مذاکرات محیطی و ایجاد تعامل با مدیران سیستم های یاد شده در جامعه بتواند در جهت پیشبرد اهداف سازمان خود حرکت کند و نهایتاً همان گونه که قبلاً نیز گفته شد، محیط ارزشی یا همانا نظام ارزشی جامعه فراگیرترین محیطی است که کلیه ی لایه های دیگرِ محیطی و خود سازمان رسانهای را در بر می گیرد. یک مدیر رسانه ای باید در فعالیت های برنامه سازی خود ملزومات فرهنگی و ارزشی حاکم بر جامعه را مد نظر داشته باشد .
علاوه بر پیش گفته ها پیچیدگی های جوامع عصر حاضر و نقش غیرقابل انکار رسانه ها در شکل دهی افکار عمومی باعث شده تا از این ابزار در زمینه های فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و نظامی بیشتر از گذشته استفاده شود . کارکرد رسانهها در تصمیمگیریهای روزمره زندگی برای مردم هم سودمند و هم زیانآور است زیرا رسانههای گروهی همچون تیغ دو دم هستند که میتوانند پیوستگی و همگنی پدید آورند ، قادر به وسعت بخشیدن و ژرفتر ساختن شکافهای اجتماعی هستند و هم میتوانند بشارتدهنده توسعه باشند و هم بذر ایدئولوژی ضدتوسعه را در فضای جامعه بپراکنند. آنها حس امنیت کاذبی را القاء مینمایند، ذهنها را از مسائل عینی دور میسازد ضمن اینکه میتوانند به ایجاد شور و شوق، حیات و بالندگی در یکایک اعضای جامعه که یکی از کارکردهای مثبت رسانههای جمعی است با انتقال و بیان واقعیتهای جامعه و روشنگری در عرصه تهدیدات منافع ملی و نه گروهی و شخصی تحقق بخشند.
بر اساس بررسی های نگارنده معیارهای اصلی و ذاتی رسانه دینی از دیدگاه معمار انقلاب، حضرت امام خمینی (ره) عبارتند از:
رسانه دینی تربیت محور است نه شخصیت محور
رسانه دینی ابزار تفکر است نه ابزار غفلت ملت
دست اندرکاران رسانه دینی از دین مداران جامعه اند نه دین بازان ریا کار
رسانه دینی غذای روح آدمی را در فرآیندی تدریجی به او ارائه می دهد
بر اسا روح حاکم بر توصیه های حضرت امام راحل (ره) و مقام معظم رهبری به طور خلاصه می توان کارکردهای مثبت و منفی رسانه های جمعی را در فرآیند ارتقاء همت و کار مضاعف را می توان بدین شرح برشمرد.
کارکردهای مثبت رسانه های جمعی در ارتقاء و علو همت ملی به شرح زیر می باشد :
۱- غنی سازی ادبیات و فرهنگ بلند همتی در جامعه
۲- نهادینه کردن فرهنگ پرسش گری و پاسخگویی متناظر با مسائل و کارکردهای ارکان حاکمیتی
۳- اطلاع رسانی شفاف ، مستند و بیطرفانه
۴- جهت دهی تعالی بخش به احساسات و هیجانات جهت ارتقاء همت مضاعف و کار مضاعف
۵- زمینه سازی افزایش مشارکت مردم در تصمیم گیری های ملی
۶- ارتقا سطح آگاهی های سیاسی و اجتماعی جامعه
۷- تعمیق قانون مداری و احترام به قانون در جامعه
۸- مشارکت در تولید فکر و اندیشه
۹- ایجاد ارتباط منطقی و گسترده بین مردم و مسئولین
۱۰- انتقال مشکلات مردم به مسئولین با رعایت بی طرفی
۱۱- حمایت از عملکرد منطقی دولت و تشویق مردم به همراهی با برنامه های دولت
۱۲- آرام سازی مردم و تعمیق بهداشت روانی مردم
۱۳- تعمیق آزادی های فردی و اجتماعی
کارکردهای منفی رسانه ها :
۱- ایجاد هیجانات کاذب در جامعه و هدایت آن برخلاف مصالح جامعه
۲- ایجاد نیازهای کاذب و تحمیل هزینه های مادی و معنوی به جامعه
۳- القاء خواستهای جناحی بعنوان خواست ملی (کارکرد گروهی)
۴- دامن زدن به اختلافات گروههای سیاسی و تحمیل هزینه آن به جامعه
۵- مشغول کردن مردم به دعواهای گروهی و جلوگیری از رشد آگاهی های سیاسی عمومی
۶- ایجاد تنش بین دولت و مردم
۷- سوء استفاده از آزادی که منجر به محدود شدن آزادی از طرف حکومت می شود
۸- همراهی با بیگانگان و ترجیح دادن منافع آنان به منافع ملی
۹- خدشه دار کردن امنیت روانی جامعه
۱۰- ایجاد جو مسموم در جامعه با ترویج تهمت ، افترا و انگ زدن
نتیجه گیری
با توجه به مطالب مهمی که در مقدمه بیان نمودیم و همچنین مطالب و سرفصلهای کتاب تذکر این نکته خالی از لطف نخواهد بود و آن اینکه : به هر حال بر فرض پذیرفتن شرایط عصر حاضر به عنوان عصر اطلاعات ، مهم ترین خصوصیتی که میتوان برای این عصر برشمرد شتاب تاریخ است و این شتاب در همه حوزه ها مطرح است آنچه که میتواند نقطه عزیمت تحول همه جانبه و مثبت متناسب با دهه چهارم انقلاب اسلامی به عنوان دهه پیشرفت و عدالت باشد رویکرد همت محوری است .
اما از سویی دیگر آنچه اهمیت بیشتری میابد نحوه روشهای انتقال تعالی همت فرد و جامعه است که رسانه میتواند در این بخش به عنوان ابزار و حتی روشی مؤثر حضور یابد .
اگر برای وظایف حد اقلی رسانه مواردی نظیر تشویق مخاطبان به یاد گیری انتخاب و مشارکت ، تبیین و گسترش گفتمانهای اصلاح گرانه در سطح فرد و جامعه ، ارائه اطلاعات و داده های صریح و شفاف و قابل اعتماد و مجالی برای گفتگو و حمایت از الگوهای تربیتی جامعه قائل شویم ، نقش تعالی همت و همت مضاعف در زندگی اندیشمندان ، عرفا و بزرگان اخلاقی محتوای بسیار مناسبی برای رسانه خواهد بود که با روشهای هنری و بکار گیری تکنیکهای فنی متناسب برای ارتقاء و تعالی مخاطبان ارائه گردد .
بی تردید حساسیت و دقت نظر مقام معظم رهبری در نامگذاری امسال به عنوان سال همت مضاعف و کار مضاعف و رویکرد تلاش بیش از پیش برای پیشبرد اهداف انقلاب اسلامی ، شایسته توجه و تمرکز همه ی توده های مردم خصوصأ دست اندر کاران امور حاکمیتی جامعه است .
و السلام علی من اتبع الهدی
منابع و مأخذ
قرآن رمز پیروزی مردان بزرگ
نهج البلاغه زینه المجالس
ابن سینا سیره صالحان
انوار النعمانیه غرر الحکم
بحار الانوار غم عشق
تاریخ ادبیات ایران کنز العمال
تحف العقول مجله حوزه
تذکره القبو ر مطهر اندیشه ها
تنبه الخواطر مستدرک الوسائل
حماسه غدیر مفاخر اسلام
در محضر بزرگان میر حامد حسین
دیوان حافظ نجوم السماء
رمز موفقیت بزرگان وسائل الشیعه
رنگارنگ همایی نامه
روضات الجنات
افزودن دیدگاه جدید