سخنرانی حضرت حجت الاسلام موسوی مطلق در دانشگاه کشمیر هند
خواجه عارف شیراز حضرت شمس الدین محمد حافظ از سیه چشمان کشمیری سخن گفته بود و جناب علامه اقبال لاهوری نیز بیان نموده بودند :
اگر فردوس بر روی زمین است
همین است و همین است و همین است
امروز به چشم خود هم سیه چشمان کشمیری را که چشمانی دارند دوخته شده به محبت اهل بیت علیهم السلام و هم فردوس روی زمین را دیدیم امروز که ما در اینجا جمع شده ایم نبود مگر به برکت ولایت حضرت ولی عصر و ارادت شما مردم کشمیر به ایران و انقلاب ایران و رهبر فرزانه جهان اسلام که ما به چشم خویش این ارادت وصف ناشدنی را دیدیم و البته و صد البته نخ تسبیح این اجتماع روح بلند عارف عظیم القدر حضرت علامه حافظیان است که حقیقتا :
یک دهن خواهم به پهنای فلک
تا بگویم وصف آن والا ملک
همه دوستان ، اساتید و بزرگان از صبح که این همایش تشکیل شده مطالبی را در قالب سخنرانی یا مقاله برای این عارف بزرگ ایران زمین ارائه نمودند ، سخنان شاگرد برجسته ایشان حضرت آیت الله شوشتری که جای خود دارد عزیزانی همچون جناب دکتر نجفی ، سرکار خانم فیروزه حافظیان دختر ارجمند علامه حافظیان ، ریاست دانشگاه کشمیر ، خانم دکتر دبیران ، خانم دکتر قمر غفار و آقای مهندس معصوم زاده که یک پایه برگزاری این همایش بود و خانم حافظیان هم یک پایه و دیگر عزیزان هم پایه های دیگر این جلسه بودند .
غرض! به قول ملای رومی :
هر کسی از ظّن خود شد یار من
واندرون من نجست اسرار من
سر من از ناله من دور نیست
لیک چشم و گوش را آن نور نیست
مرحوم حافظیان را هر کسی از دیدگاه خود تعریف کرد ، بنده کوچکتر از آنم که در خصوص این بزرگ سخن بگویم ، چرا که هیچ وقت کوچک بزرگ را تشخیص نمیدهد و نمیتواند به ما هو حق بشناسد و لیکن چه کنم که « قرعه فال به نام من دیوانه زدند » و البته لیکن « چه چاره با بخت گمراه »
حسب الامر بنده همه به تعبیر مولوی :
آب دریا را اگر نتوان کشید
هم به قدر تشنگی باید چشید
یک نکته اولاً عرض کنم ، برادران و خواهران علامه حافظیان از این عالم ملک به ظاهر رفتند و ما باید اکنون دنبال حافظیان ها باشیم به قول شاعر :
آنکس از اهل بشارت که اشارت داند
نکته ها هست بسی محرم اسرار کجاست
والبته انشاءالله ایران هم به پابوسی سلطان سریر ارتضا اباالحسن علی ابن موسی الرضا خواهید آمد و در آنجا کنار مزار این عارف هم خواهیم رفت چرا که گفته اند :
بر سر تربت ما چون گذری همت خواه
که زیارتگه رندان جهان خواهد بود
و اما نکته بعد اینکه مرحوم حافظیان چه مسیری رفت که به اینجا رسید ما هم همان مسیر را برویم ، چرا که گفته اند :
« راه همان است که رهروان رفتند »
هجرت
یکی از ویژگی های مرحوم حافظیان مهاجر بودن وی بود ، مرحوم حافظیان اول بصورت ظاهری هجرت نمود که متأسفانه مباحثی همچون هجرت و مباهله در اسلام تعطیل شده و این در نوع خود خسارت وارد نموده است از منطقه ایران به هند هجرت نمود ، و هجرت مهم تر اینکه از ملک به ملکوت ، از خلق به خالق از رذائل به فضائل هجرت نمود و قرآن در این مورد میفرماید اگر کسی در مسیر هجرت مرگش فرا رسد ، اجر او با خداست او بسان شهیدان است . پس بیائید با روح این عالم بزرگ عهد ببندیم و بسوی خدا مهاجرت کنیم .
عبودیت
یکی دیگر از خصوصیات آن عارف کبیر بندگی وی بوده است مرحوم حافظیان در مسیر عبودیت خدا موفق بود همه چیز را در سایه بندگی خدا میدید ، بندگی اینقدر مهم است که ما در نماز اوّل به عبودیت پیامبر بعد به رسالت وی شهادت میدهیم « اشهد ان محمد عبده و رسوله » عبودیت به تعبیر امام صادق علیه السلام « العبودیه جوهره کنهه الربوبیه » و ترجمه و فهم این روایت بسیار سنگین است خلاصه نظامی گنجوی نزدیکی های ترجمه این روایت گفته اند :
من کیم لیلی و لیلی کیست من
ما یکی روحیم اندر دو بدن
مرحوم سید ابوالحسن حافظیان بندگی کرد و همه چیز را در سایه بندگی اخذ کرد ، چه زیبا گفتند :
بندگی کن تا که سلطانت کنند
تن رها کن تا همه جانت کنند
و گفته اند و خوب گفته اند :
از عبادت نی توان الله شد
میتوان موسی کلیم الله شد
و در سایه این بندگی توانست در این بلادی که بت پرست فراوان ، پشت به بت و روبه قبله در بت خانه نماز بخواند ، عزیزان او اول بت نفس خویش را شکست بود بعد بت های بیرون را بعضی افراد همچو من ، در ظاهر مسلمانند ولی در باطن بت پرست
از کعبه همی بت تراشیم
بت در بغل و خدا پرستیم
و چه عمیق گفته :
از هر چه غیر دوست چرا نگذرد کسی
کافر برای خاطر بت از خدا گذشت
و البته خود مرحوم حافظیان در یک رباعی بسیار عمیق و دقیق میفرماید :
فقیهان دفتری را میپرستند
حرم جویان دری را میپرستند
بینداز پرده تا معلوم گردد
که یاران دیگری را میپرستند
خدمت به خلق
و خصلت دیگر وی که خصلت همه خوبان خدا بود خدمت به خلق است که مرحوم حافظیان گوی سبقت را از دیگران ربوده حضرت موسی علیه السلام به خدای متعال گفت : خدایا اگر تو بنده ای بودی و خدای می داشتی چه میکردی که خدایت را خوش میآمد ، ندا آمد : خدمت به خلق ، خدمت به خلق ، خدمت به خلق ، این حدیث شریف در سفینه البحار شیخ عباس قمی آمده و در این خصوص مقاله آقای معصوم زاده با موضوع خدمت به خلق کافی بود .
در پایان به سهم خویش از همه عزیزان تشکر و قدر دانی میکنم .
شرح این هجران و این خون جگر
این زما بگذار تا وقت دگر
والسلام
افزودن دیدگاه جدید