فیض معنوی امام زمان به یکی از حجاج

کد خبر: 13455
پایگاه رسمی حجت الاسلام موسوی مطلق

حضرت آیت الله العظمی سبحانی میفرمودند:

چندی قبل، یکی از دوستان، مرا دعوت کرد و یک سری مسائل دینی را با من در میان گذاشت.

از پرسش های ایشان، فهمیدم که وی عازم زیارت خانه خداست، لذا تذکراتی در این مورد، به او دادم.

او، فرد قابلی است. پس از حج، به دیدارش رفتم. وی، واقعه ای نقل کرد که ذکرش در این جا، مناسب است. او گفت:

غروب عرفه که ماشین ها عازم مشعر بودند، ترافیک، مانع حرکت ماشین ها، شده بودند. من چاره ندیدم جز اینکه پیاده شوم و در حال پیاده به مشعر بروم، ولی به جای این که همراه ماشین و مردم حرکت کنم، برای پیدا کردن راه خلوت، کمی به سوی چپ منحرف شدم. ناگاه، خود را در بیابانی دیدم. نزدیک بود که تاریکی شب، همه جا را بپوشاند. در حیرت فرو رفته بودم. توّسل به حضرت جستم. دعا کردم و عرض کردم که « خدایا! اگر قرار بود که من بمیرم، بهتر بود در همان وطن می ماندم و می مُردم و نه در بیابان تاریک ناپیدا کرانه.»

 در همین اندیشه بودم که ناگاه، انسانی در چند قدمی خود مشاهده کردم که به سوی من می آید. او پس از سلام، به من گفت:

«حاجی! این جا نشسته ای!». گفتم: « آری؛ راه را گم کردم.»

گفت: 

« همراه من بیا تا راه را به تو نشان دهم.»

حرکت کردم و چند قدمی با او رفتم. ناگاه، خود را در کنار کاروان ها دیدم که به سوی مشعر روانه بودند. دیگر آن شخص را ندیدم. بالاخره، معلوم نشد از کجا آمد و به کجا رفت.

قطعاً، این، یکی از فیوض معنوی بود که به سبب قابل بودن، از ناحیه آن حضرت به وی رسید.

______________________________________________________

فصلنامه علمی تخصصی انتظار سال دوم شماره چهار تابستان ۸۱

افزودن دیدگاه جدید

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در وب سایت منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.