حمله ی ملخ ها

کد خبر: 13236
پایگاه رسمی حجت الاسلام موسوی مطلق

استاد فاطمی نیا می فرمود:

حضرت آیت الله مرحوم آقای بهاالدینی(ره) به خود حقیر فرمود:

سالی ملخ ها به قم حمله کردند؛ صاحب باغی مثل بقیّه ی مردم، به شهر آمد و چند کارگر برای دفع ملخ ها به باغ خود برد.
وقتی به باغ رسیدند، یکی از کارگرها وسط باغ دراز کشید. صاحب باغ ناراحت و عصبانی شد و به او گفت:
چه جای دراز کشیدن است، مگر ملخ ها را نمی بینی!؟
کارگر گفت: می خواهی یک «هو» بگویم، ملخ ها بروند!؟
صاحب باغ گفت: بگو.
کارگر بلند شد نشست و یک مرتبه گفت: «هو».
همه‌ی ملخ ها رفتند!
استاد فاطمی نیا می فرمود:
برادر عزیز! حواست جای دیگری نرود، صحبت دکّانداری نیست. حال آن کارگر را من و تو هم داشته باشیم، کار درست است. حالش این مصرع بود:
«دگر هر چه دیدم، خیالم نمود»

________________________________________

عطش حضور، ص 221 تألیف: حجت الاسلام سیدعباس موسوی مطلق

 

افزودن دیدگاه جدید

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در وب سایت منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.