ماجرای نمازخوان شدن جوان توسط آیتالله العظمی بروجردی
استاد فاطمی نیا می فرمود:
یکی از مقلّدین حضرت آیت الله العظمی بروجردی، بسیار ثروتمند بوده که وارث متدیّن و مقید به احکامی نداشته است. روزی، خدمت حضرت آیت الله آمده، عرض می کند:
آقا! من اموال زیادی دارم که دوست ندارم بعد از خودم به فرزندی که مقیّد به دین نیست برسد و می خواهم قبل از مرگم، آن ها را خدمت شما واگذار کنم تا بعد از من، در هر راهی که صلاح دانستید مصرف بفرمائید. اموال به مبلغ 3 میلیون تومان، در اختیار حضرت آقا قرار می گیرد و پس از چندی، آن مرد وفات می کند. مدتی بعد، جوانی خدمت حضرت آیت الله می رسد و عرض می کند: من پسر همان آقایی هستم که اموالش را در اختیارتان قرار داده است و الآن چون پولی ندارم و فقیر شده ام، به شما مراجعه کرده ام.
آقا می فرماید:
پدرت گفته بود که تو مقیّد به دین و احکام نیستی؛ آیا قول می دهی متدّین شوی؟
می گوید: یعنی چکار کنم؟
آقا می فرماید: یعنی نماز بخوانی.
جوان پاسخ می دهد:
بله.
حضرت آقا نیز تمام اموال را به او می بخشد؛ سپس خطاب به حاضرین می فرماید:
آیا متدیّن کردن و نماز خواندن این جوان، 3 میلیون تومان نمی ارزد؟
________________________________________________
عطش حضور، ص 221 تألیف حجت الاسلام سیدعباس موسوی مطلق
افزودن دیدگاه جدید