صله ارحام راهی برای رفع گرفتاری ها

کد خبر: 13227
پایگاه رسمی حجت الاسلام موسوی مطلق

استاد فاطمی نیا می فرمود:
یکی از علما که از دنیا رفته است، از یکی از صلحا برایم تعریف می کرد: یک نفر گفته بود:
من در قسمت بایگانی اداره ای کار می کردم و پرونده‌های متعدد و بعضا بسیار مهم می آمد و ما در قسمت بایگانی قرار می دادیم. یک روز پرونده ی بسیار مهمی به دستم رسید. چند روز گذشت. متوجه شدم پرونده گم شده است. هر چه گشتیم، پیدا نشد. در آن گیر و دار که کاملا نا امید شده بودم، به بنده خبر دادند چون شما مسوول پرونده‌ها هستید، اگر تا چند روز دیگر پیدا نشود حکمی در مورد شما اجرا می‌شود؛ یا اعدام است یا حبس ابد!
لذا به خدمت اهل دلی رفتم؛ ایشان دستور ختمی فرمود که انجام بده. همان توسل را انجام دادم. روزی که قرار بود نتیجه بگیرم، از پرونده خبری نبود. با ناراحتی از منزل بیرون آمدم و تا نزدیک خیابان مولوی رفتم. دیدم پیرمردی جلو آمد و گفت:
آقا! مشکل تو به دست آن شخص که عرقچین به سر دارد و در حال رفتن است حل می شود. بدون توجه به این شخص، با شنیدن این کلمات دویدم و دامن آقا را گرفتم و گفتم:
آقا جان! به دادم برس. گفته اند مشکلم به دست شما حل می‌شود. دیدم پیرمرد نگاهی به من کرد و گفت:
خجالت نمی کشی؟
حالت بهت زده و متعجب داشتم. ایشان فرمود:
چهار سال است شوهر خواهرت و بچه‌هایش سر نزده ای!
انتظار داری کارت هم پیچ نخورد! تا نروی و رضایت آن ها را جلب نکنی، مشکلت حل نمی شود. بعداز شنیدن صحبت پیرمرد فورا به منزل خواهرم رفتم. وقتی در زدم و خواهرم متوجه شد من هستم، گفت:
چطور است بعد از چهار سال آمده ای! گفتم:
خواهر! از من راضی شو و بچه‌هایت را از من راضی کن. بعدا برایت تعریف می کنم، غلط کردم. رفتم مقداری هدیه گرفتم و آوردم و آن ها را راضی کردم. فردا که به اداره برگشتم، به من خبر دادند پرونده در این اتاق بوده و پیدا شده است. این پیرمرد عرقچین بر سر، مرحوم آقا شیخ رجبعلی خیاط (ره) بود.
______________________________________________________
عطش حضور، ص 219 تألیف: حجت الاسلام سیدعباس موسوی مطلق

افزودن دیدگاه جدید

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در وب سایت منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.