خلاصه تفسير ايات مهدوى استاد موسوی مطلق _ جمعه ۲۸ دی ١٣٩٧- قسمت دوم
١٨- قنواء؛ دختر رشيدهجرى
اين بانو از ياران با وفاى امام صادق سلام الله عليه است، وى بانوئى شجاع با صلابت و عاشق اميرالمومنين بوده است. به طرز فجيعى شهيد شد، قنواء شاهد شهادت پدرش جناب رشيدهجرى بوده است و اينچنين تعريف كرده است:بوحيّان بجلي مي گويد: از قنواء دختر رشيد هجري پرسيدم: از پدرت چه حديث وروايتي شنيده اي؟ گفت: پدرم از امير المؤمنين (عليه السلام) نقل کرد که آن حضرت فرمود: (اي رشيد! صبر تو چگونه است، هنگامي که پسرخوانده بني اميّه (ابن زياد) تو را به نزد خود بخواند ودو دست ودو پا وزبانت را قطع کند؟) عرض کردم: آيا پايان کارم بهشت است...؟ فرمود: (اي رشيد! در دنيا وآخرت به همراه من هستي).قنواء مي گويد: به خدا سوگند، پس از مدتي ابن زياد پدرم را احضار کرد واز او خواست تا از علي (عليه السلام) بيزاري بجويد؛ ولي او هرگز اين کار را نکرد. ابن زياد گفت: علي (عليه السلام) کيفيت قتل تو را چگونه توصيف کرده است؟ پدرم پاسخ داد: دوست من علي (عليه السلام) مرا چنين آگاه ساخت که تو مرا به بيزاري از علي (عليه السلام) مي خواني، ولي من اجابت نمي کنم؛ سپس دو دست ودو پا وزبانم را قطع مي کني. ابن زياد گفت: به خدا سوگند، خلاف پيشگويي علي را در حق تو اجرا مي کنم. آن گاه دستور داد دو دست ودو پايش را قطع کنند وزبانش را سالم باقي گذارند. قنواء مي گويد: من پدرم را به دوش کشيدم ودرراه به او گفتم: اي پدر! آيا احساس درد وزجر مي کني؟ فرمود: خير، فقط به مقدارفشاري که جمعيت بر من وارد کند، احساس ناراحتى مي کنم. چون پدرم را برداشتم واز کاخ ابن زياد بيرون بردم، مردم به گرد او جمع شدند. پدرم از فرصت استفاده کرد وگفت: قلم ودوات وکاغذ بياوريد تا براي شما حوادثي را بازگوکنم؛ ولي چون اين خبر به ابن زياد رسيد، دستور داد زبانش را نيز قطع کنند وپدرم در همان شب به شهادت رسيد.(١)
(١)اعيان الشيعه، 32، ص 6.(18) اختيار معرفة الرجال، ص 75، شرح حال رشيد؛ تنقيح المقال، ج 1، ص 431 وج 3، ص 82؛ معجم رجال الحديث، ج 7، ص 190؛ اعيان الشيعه، ج 32، ص 6؛ سفينة البحار، ج 2، ص 522؛ رياحين الشريعه، ج 5، ص 40
١٩- زبيده رضى الله عنها همسر هارون الرشيد.زبيده عاشق و شيفته اهل بيت عصمت وطهارت بوده است،پس از انكه هارون از اعتقادات او باخبر شد قسم ياد كرد كه او را طلاق دهد.زبيده در اب رسانى به حججاح بسيار اهتمام داشت، وى به انجام كارهاى نيك مشهور بود، صد كنيز داشت كه همگى حافظ قران بودند،و بخشى از روز را بايد به تلاوت قران بپردازند.
٢٠- نسيبه دختر كعب،همسر عاصم.در جنگ ها محضر پيامبر بود،در جنگ احد بعد از فرار مسلمين تا قبل از امدن اميرالمومنين از رسول الله دفاع كرد و سيزده زخم برداشت.در بيعه عقبه به همراه خواهرش حضور داشتند و با رسول الله بيعت كرده ، وى جانباز و يك دست او هم قطع شده بود. حضرت رسول الله صلي الله عليه واله وسلم او را به صفت وفادارى ستوده است......ادامه دارد
افزودن دیدگاه جدید