توبه دسته جمعی در قهوه خانه
نقل است مرحوم آخوند مولی حسینقلی همدانی در یکی از سفرهای خود با جمعی از شاگردانش به عتبات عالیات می رفت در بین راه به قهوه خانه ای رسیدند که جمعی از دنیاپرستان می خواندند و پایکوبی می کردند.
آخوند همدانی به شاگردانش فرمود: یکی برود و آنان را نهی از منکر کند بعضی از شاگردان گفتند اینها به نهی از منکر توجه نخواهند کرد.
ایشان فرمود:
من خودم می روم.
وقتی که نزدیک شد به رئیسشان گفت:
اجازه می فرمائید من هم بخوانم شما بنوازید؟
رئیس گفت:
مگر شما بلدی بخوانی؟
فرمود: بلی.
گفت: بخوان.
آخوند نیز شروع به خواندن اشعار ناقوسیه حضرت امیر علیه السلام کردند:
لا اله الا الله
حقّاً حقّاً صدقاً صدقاً
ان الدنیا قد غرتنا
و اشتغلنتنا و استهوتنا
یابن الدنیا مهلا مهلا
یابن الدنیا دقا دقا
یابن الدینا جمعا جمعا
تفنی الدنیا قرنا قرنا
ما من یوم یمضی عنا
الا اوهی رکنا منا
قد ضیعنا دارا تبقی
و استوطنا دارا تفنی
لسنا ندری مافرطنا
الا یوما ما قد متنا
ترجمه این اشعار چنین است:
معبودی شایسته پرستش جز خدا نیست این را به حقیقت و راستی می گویم.
براستی که دنیا ما را فریفت. ما را به خود سرگرم کرد. ما را سرگشته و مدهوش گرداند.
ای فرزند دنیا آرام رو، آرام رو، ای فرزند دنیا در کار خود دقت کن دقت کن.
ای فرزند دنیا از کردار نیک جمع کن، جمع کن دنیا پیوسته سپری می شود.
هیچ روزی از عمر ما نمی گذرد جز اینکه پایه و رکنی از ما سست می کند.
ما سرای ابدی و ماندگار را ضایع کردیم و سرای فانی را جایگاه خود ساختیم.
ما آنچه را که در آن کوتاهی کردیم نمی دانیم جز روزی که ازاین دنیا رخت بر بندیم.
آن عده وقتی این اشعار را شنیدند به گریه درآمدند و به دست ایشان توبه کردند.
یکی از شاگردان آخوند نقل کرده وقتی ما از آنجا دور می شدیم هنوز صدای گریه شان به گوش می رسید.
طریقت ناب - اثر استاد سیّدعباس موسوی مطلق - ص 91
افزودن دیدگاه جدید