ملاقات استادموسوی مطلق با حجت الاسلام سیداحمد موسوی نیک
ملاقات استادموسوی مطلق با حجت الاسلام سیداحمد موسوی نیک
بسم الله الرحمن الرحیم
عالم ربانی، عاشق و دلباخته ی مهدوی، صاحب مقام تشرّف مرحوم حجت الاسلام و المسلمین حاج سید احمد موسوی نیک معروف به سیداحمد شاه متولد تربت حیدریه و ساکن ارض اقدس مشهد بود، وی از محضر بزرگان بسیاری استفاده علمی و معنوی نموده بود از آن جمله:
مرحوم حاج شیخ رجب؛
مرحوم شیخ اسماعیل کلاتی؛
مرحوم حاج شیخ موسی روحانی؛
مرحوم آیت الله سیدعلی علم الهدی،
در خصوص مرحوم علم الهدی ایشان ( مرحوم سیّد احمد موسوی ) می فرمود:
سری از اسرار بود.
مرحوم آیت الله حاج شیخ محمد کوهستانی؛
می فرمود: مرحوم کوهستانی خدمت امام زمان میرسید، خیلی ولایتی بود.
مرحوم آیت الله مروارید،
مرحوم آیت الله میرزا جواد تهرانی، مرحوم آیت الله سید جواد فقیه سبزواری،
مرحوم آیت الله میلانی.
شرح آشنایی و ارتباط حقیر با آن مرحوم از این قرار است:
نام و ذکر خیر او را از بعضی بزرگان شنیده بودم ولکن به ملاقات ایشان نائل نشده بودم تا اینکه اواخر دهه هفتاد در اصفهان به پیشنهاد و همراه حضرت استاد ایت الله حاج آقا شوشتری به محضرشان رسیدم.
استاد می فرمود:
ایشان از دوستان و علاقه مندان به حضرت مهدی علیه السلام است و ملاقات و توجه به این اشخاص مورد رضایت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف است.
در همان ملاقات جناب استاد محبت کردند و سفارش ما را به ایشان نمودند، او هم بلافاصله شماره تلفن را روی یک کاغذ نوشت و به حقیر دادند.
استاد معظم حضرت آقای شوشتری از ایشان سوال کردند از حضرت چه خبر؟
خبر تازهای دارید؟
مرحوم سید فرمودند: فرج نزدیک است، ما باید دائم فکر فرج باشیم، یاد امام زمان یعنی خبر از حضرت است، هر فکر و دلی لیاقت یاد حضرت صاحب الزمان( عجل الله تعالی فرجه الشریف را ندارد. بعد به ایشان فرمودند: آقای شوشتری شما که خودتان از اخبار حضرت مطلعید و جوانان را مشتاق امام زمان کرده اید و این کار بسیار پسندیده ای است.
الغرض:
چند سال ما هرچه زنگ می زدیم موفق به صحبت با ایشان نمی شدیم، جستجو و پرس و جو می کردم بی نتیجه بود، تا این که با جمعی از دوستان مشهد مشرف بودیم، به مولانا حضرت رضا سلام الله علیه عرض کردم چنانچه ایشان از دوستان شماست مقدمات این ملاقات را فراهم بفرمائید.
از حرم خارج شدم زنگ زدم بلافاصله گوشی را برداشت پس از معرفی خودم و درخواست دیدار بلافاصله وعدهای را معین کرده با اجازه ایشان به همراه دوستان محضرش رسیدیم.
از ظهور و فرج و یاد امام زمان ارواحنا فداه برایمان گفت؛ از او خواستم از تشرفات خودشان برایمان بگویند اما چیزی نگفت، هر کار کردیم به بهانه های مختلف و با اشاره به تصاویری از بزرگان که در منزل ایشان نصب بود سعی کردیم مطالبی بفرمایند، از بعضی از بزرگواران مطالبی را فرمود از جمله تشرفاتی که فرمود تشرف سید علی گوسفندار بود شرح و داستان از این قرار بود:
دوستی داشتیم اهل دل به نام آقا سیّدعلی که در بیرون مشهد منزل داشت، شغل ایشان گوسفند داری بود و از دلدادگان حضرت مهدی بودند، خصوصیات خوبی داشت از آن جمله بسیار مهمان نواز بود خصوصاً از دوستان حضرت بسیار پذیرایی می کرد و اگر مهمانان از طبقه ی سادات و علماء بودند بسیار بسیار بطور ویژه پذیرایی می کرد و این خصوصیتش مشهور بود.
یک روز در حیاط منزلش به امام زمان عرض می کند : آقا! من به احترام شما به مهمانان و دوستان و سادات و علماء احترام می گذارم ؛ آیا وقت آن نشده که خود شما تشریف بیاورید منزل ما، بعد از چند لحظه می آیند بیرون منزل، از دور می بیند یک آقا سیّدی بطرف منزلشان می آید، خوشحال شده و به استقبال می رود، به ایشان می گوید: آقا سیّد منزل ما تشریف می آورید؟
او هم می گوید : بله
سیّد وارد می شود و می گوید گرسنه هستم چیزی هست بیاورید بخوریم. بلافاصله مقداری از لبنیات محلی آوردم. چند لقمه ای میل کردند و بعد فرمودند : می خواهم استراحت کنم، ساعتی خوابید و سپس آمدند در حیاط منزل وضو گرفتند و گفتند می خواهم حرم جدم علی بن موسی الرضا بروم، می گفت : هرکاری کردم بمانند و گفتم شب گوسفندی ذبح می کنم، قبول نکردند و حرکت کردند، به محض رسیدن به جلوی در، دیگر کسی را ندیدم، حالم منقلب شد، به زن و بچه گفتم من باید بروم حرم. لذا آمدم خیلی گریه کردم و التماس به علی بن موسی الرضا علیه آلاف التحیه و الثناء، بعد از زیارت آمدم در صحن، همان سیّد را دیدم، خیلی خوشحال شدم، رفتم جلو و ابراز دلتنگی کردم و گفتم : آقا سیّد شما آتش بدل ما زدی و رفتی
فرمود : مگر شما یادت رفته چه می گفتی و چه تقاضائی داشتی مگر نگفتی : دیگر وقت آن نشده که ما به منزل شما بیائیم، خوب ماهم آمدیم از غذای شما خوردیم در خانه ی شما استراحت کردیم.
با این حرف فوراً یاد آن حرف که در حیاط منزل زده بودم افتادم، تازه فهمیدم چه خبر است که این بار نیز دوباره وقتی سربلند کردم کسی را ندیدم.
پس از جلسه اول مجدد به دیدارش رفتم و معمولا در هر سفر به مشهد مقدس محضرشان مشرف می شدم، برخی از یادداشت های حقیر از سخنان آن مرحوم عبارتند از:
از ایشان سوال کردم شعله عشق امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف از کی و کجا و چگونه در درون شما شعله ور شد؟
فرمودند: در مسجد گوهرشاد رد می شدم، مراسم دعای ندبه بود و در آن جلسه مرحوم حاجی عابد زاده منبری رفت و دعا می خواند، خیلی ها هم از اطراف و اکناف برای منبر و دعای ایشان می آمدند، ایشان روی منبر حرف های از عشق و محبت به امام زمان علیه السلام گفت و مرا منقلب کرد. با خود گفتم: ما هم سید هستیم ببینیم چه می گوید، نشستم و به سخنان او گوش دادم، آن روز واقعا دلم سوخت در همان جوانی دلم یک پارچه برای حضرت سوخت، و از آن روز تا کنون حالم همانطور است. و بعد هم خداوند رفقای خوبی برای ما رساند، من جمله حاج قدرت الله لطیفی نسب.
می فرمود: در کارها امام زمان را مد نظر بیاورید و تمام کارها با نیت حضرت باشد، در این صورت امضاء کارهایمان را از اقا بگیریم، حضرت هم وقتی امضاء بفرمایند پس نمی گیرد.
می فرمود: در دلی که حب دنیا باشد حب امام زمان نمی آید، حب دنیا سبب محنت میشود ولی حب آقا سبب آرامش است، در حدیث خم داریم: حب الدنیا و حب الریاسه رأس کل خطیئه و محنه.(1)
می فرمود: بعضی ها دستورالعمل می خواهند، دستورالعمل یعنی: « از علی آموز اخلاص عمل»
می فرمود: یک آقا سید علی اکبر عاقلی بود در درود نیشابور اینقدر عاشق بود مرتب می گفت فرج است، این هفته فرج است.
حقیریک روز موقع صحبت با ایشان خواب چشمانم را ربود، اجازه گرفتم و خوابیدم با صدای روضه خوان بیدار شدم، دیدم روضه خانگی ایشان است، تنها نشسته بود و با روضه ی روضه خوان گریه می کرد، پس از اتمام جلسه و رفتن روضه خوان به دلیلی از ایشان حکمت گذاشتن منبر روضه خوان در آن مکان مخصوص چه بوده؟
فرمودند: یکبار که حضرت در این اتاق آمده بود و در همین مکان نشسته بودند.
گفتم فقط اینجا حضرت جلوس فرمودند؟
گفتند: در این اتاق دیگر هم آمده بود و مرا به آن اتاق برد و جای جلوس آقا را نشان داد، در حیاط زیر چراغ مهتابی هم نشان داد و گفت: شب نیمه شعبان در جشن همه ساله که اینجا برقرار است تشریف آورد و اینجا نشست.
می فرمود: بیش از 50 سال است دعای ندبه را ترک نکرده ام، می دانم این دعا مورد توجه حضرت است و این اواخر هم که به دستور حضرت بالای سر مطهر امام هشتم علیه السلام در خلوت و عبا به سر کشیده دعای ندبه را قرائت می کرد.
حضرت استاد شوشتری می فرمود:
مرحوم آقای حاج سید احمد موسوی از عاشقان امام مهدی علیه السلام و راه یافتگان به محضر مقدس حضرت است.
و افراد را تشویق به دیدار این بزرگوار می کردند.
یکی از دوستان نقل میکرد به زیارت امام رضا علیه السلام مشرف شده بودم
در قسمت بالای سر حضرت بودم و با امام درد دل و عرض حاجت داشتم از امام خواستم که یکی از اولیای خدا و مقربین به درگاهشان را به من نشان بدهد که ناگهان جناب مرحوم شاه موسوی را دیدم به نزدیک ایشان رفتم و پس از عرض ارادت درخواست نصیحت کردم ایشان حدیثی از امام جواد علیه السلام فرمودند که
«الْمُؤمِنُ یَحْتاجُ إلی ثَلاثِ خِصال:
تَوْفیق مِنَ اللهِ عَزَّ وَ جَلَّ، وَ واعِظ مِنْ نَفْسِهِ، وَ قَبُول مِمَّنْ یَنْصَحُهُ؛ (2)
مؤمن در هر حال نیازمند به سه خصلت است:
توفیق از طرف خداوند متعال، واعظی از درون خود، قبول و پذیرش نصیحت كسی كه او را نصیحت نماید.»
استاد شوشتری نقل نمودند:
مرحوم شاه موسوی رحمه الله علیه هر سال دهه اول محرم اصفهان می آمدند و صبح ها در خیابان احمد آباد منبر می رفتند.
بنده و چند تن از دوستان نیز فرصت را مغتنم دانسته و از صحبتهای ایشان استفاده می کردیم .
صبح روز عاشورا قبل از ذکر مصبیت ایشان فرمودند :
در یک سالی ۴۰ روز قبل از عاشورا یک ختم خاص برداشته بودم که به روز عاشورا پایان می پذیرفت نتیجه این ختم برای من این شد که صبح روز عاشورا در عالم رویا بدن مطهر سید الشهدا علیه السلام پس از شهادت را به من نشان دادند
《دیدم که به اندازه یک بند انگشت جای سالم در بدن مطهر وجود نداشت》
صل الله علیک یا ابا عبدالله الحسین
_______________________________________________________
(1) کافی، ج2، باب حب الدنیا، ص315
(2) الوافي , جلد 26 , صفحه 284
یادداشت های حجت الاسلام سیدعباس موسوی مطلق
پیام تسلیت استادموسوی مطلق در پی ارتحال حجه الاسلام سيداحمد موسوى نيك
بسم الله الرحمن الرحیم
انالله واناالیه راجعون
خبر ارتحال عالم عاشق، مروج مهدويت، صاحب مقام تشرف مرحوم حجه الاسلام سيداحمد موسوى نيك در ايام اعياد شعبانيه و در كنار مضجع شريف حضرت مولانا على بن موسى الرضا عليه السلام موجب تاسف، حزن و اندوه فراوان گرديد.
اين مصيبت را به همه ى دلدادگان حضرت صاحب الزمان عجل الله تعالى فرجه الشريف تسليت عرض ميكنم.
واميدوارم روح مطهرش در ملا اعلى دعاگوى ما باشد.
سيد عباس موسوى مطلق
11 فروردین 98
پنجم شعبان 1441
قم المقدسه
افزودن دیدگاه جدید