<

شرح دعای هفتم صحیفه سجادیه از حجه الاسلام والمسلمین موسوی مطلق
انتشار در روزنامه عصر ایرانیان
دوشنبه 25 مهر 1401 شماره 3673

بسم الله الرحمن الرحیم

 وَ قَدْ نَزَلَ بِي يَا رَبِّ مَا قَدْ تَكَأَّدَنِي ثِقْلُهُ ، وَ أَلَمَّ بِي مَا قَدْ بَهَظَنِي حَمْلُهُ .


پروردگارا! بلایی بر من نازل شده که سنگینی‌اش مرا به زحمت و رنج انداخته و سختی و مشکلی به دردم آورده که تحمّلش مرا در فشار قرار داده،

این فراز و این فقره و فقره ی بعدش ، فراز ناز و نیاز است . یک فراز و یک صحبت بسیار عاشقانه است.
در خانه خدا نشسته ایم ناز میکنیم. نیاز را هم همراه این ناز، همراه می کنیم .
می گوییم که الهی ، بلایی بر من فرود آمده که سختی و ثقل آن ، من را در هم شکسته است یعنی جای دیگری را ندارم ، یعنی نمی توانم کاری بکنم هر چه هست آن .
بعدهم با کلمه رب خدا را خوانده « وَ قَدْ نَزَلَ بِی یَا رَبِّ »
انبیا هر وقت گره در کارشان می افتاد ، میخواستند خدا را صدا بزنند با این کلمه ی « رب » یعنی مربی ،پروردگار ما، پرورش دهنده ی ما،
« وَ أَلَمَّ بِی مَا قَدْ بَهَظَنِی حَمْلُهُ » گرفتاریها بر من حمله کردند، حمله ور شدند، از هر طرف گرفتاریها آمدند، تحملش هم بر من سخت و دشوار شده است. خب کیست که می‌تواند این دشواری را و این سختی را برطرف کند ؟
امام سجاد سلام الله علیه ما را در خانه خدا آورده است . یعنی خداست که می‌تواند این سنگینی را بر ما آسان کند ، اینکه ما در هم شکست ایم او می‌تواند اصلاح کند تمام امورما را.

منبع